حسبان نخستین روزنامه گردشگری ایران ویژه نامه شهر جدید پردیس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

فوتبالیست مشهور از جدایی همسر و دخترش می گوید + عکس

فوتبالیست مشهور از جدایی همسر و دخترش می گوید + عکس

Persianv.com At site

مهدی مهدوی‌کیا از مشهورترین فوتبالیست‌های ایران محسوب می‌شود، نمونه‌ای از یک بازیکن حرفه‌ای و با اخلاق که همیشه مورد احترام است. پس از سال‌ها حضور در فوتبال آلمان،‌ بیشتر از یک سال است که به ایران بازگشته و پس از حضور در استیل آذین، این فصل عضو تیم داماش گیلان است. این تغییر وضعیت زندگی برای فوتبالیست‌ متاهل و دارای یک فرزند دختر، بهانه‌ای شد تا به سراغ او برویم و از شرایط جدید زندگی‌اش جویا شویم.


شمال ایران را دوست دارم

کلا شهرهای شمالی کشور را خیلی دوست دارم سرسبزی و فضای زیبایی که شمال دارد کم‌نظیر است زیاد به شمال سفر کرده‌ام و بعد از این نیز سعی می‌کنم به مناطقی از ایران که هنوز ندیده‌ام سر بزنم و از این طبیعت زیبا لذت ببرم.


شهر کوچک بی‌نظیر

بسیاری از شهرهای شمالی ایران را دیده‌ام ولی ماسوله را تا به‌حال ندیده بودم که به تازگی به آنجا رفتم و باید بگویم واقعا این شهر بی‌نظیر است، قدمت و تاریخ ماسوله خانه‌هایی که در دل کوه ساخته‌اند همه و همه این شهر را برای من به شهری فراموش‌نشدنی تبدیل کرد. پیشنهاد می‌کنم همه از این شهر دیدن کنند زیرا واقعا در این شهر شگفت‌زده خواهید شد.


خدا را شکر که راه دور نیست

هنوز وقت نشده در شهر رشت خانه‌ای بگیرم فعلا در ساختمان باشگاه ساکن هستم تا فرصت کنم و جایی برای زندگی پیدا کنم. البته خیلی هم ساختمان باشگاه بد نیست ولی در هر حال باید دنبال خانه‌ای مناسب باشم.  متاسفانه به دلیل کلاس‌هایی که دخترم «عسل» می‌رود به‌طور کامل نمی‌توانند پیش من بمانند ولی چندروزی به رشت می‌آیند یا من به تهران می‌روم به آن‌ها سر می‌زنم. در هرصورت دوری از آن‌ها سخت است ولی خدا را شکر راه زیاد دور نیست و می‌توانیم زود به زود یکدیگر را ببینیم.


دخترم عاشق فوتبال است ولی...

دخترم الان 12 ساله شده است و فارسی را خیلی خوب صحبت می‌کند اما به مدرسه آلمانی در تهران می‌رود.
عسل همه بازی‌های تیم ما را نگاه می‌کند و همه نتیجه‌ها را پیگیری می‌کند ولی در فوتبال بازی کردن استعداد ندارد و بیشتر بدمینتون، تنیس و شنا بازی می‌کند ولی اطلاعات عمومی فوتبال او زیاد است.


دریا را دوست دارم ولی در حد نگاه کردن به آن

من دریا را خیلی دوست دارم وقتی در ساحل باشم و به موج‌ها یا به آرامش دریا نگاه می‌کنم و لذت می‌برم ولی فقط در همین حد دریارو دوست دارم. هیچ‌وقت به‌خاطر شنا به دریا نمی‌روم زیرا خاطره بدی از دریا دارم و نمی‌خواهم آن خاطره تکرار شود. آن خاطره هم این بود که 10 سالم بود و برای شنا به اطراف رامسر رفته بودیم و وقتی وارد دریا شدم ولی چون مهارت کافی نداشتم و شن‌های زیرپام خالی شده بود نزدیک بود غرق شوم که خوشبختانه به موقع نجاتم دادند از آن موقع به بعد این خاطره تلخ در ذهن من مانده و برای همین از دریا رفتن می‌ترسم.


آن‌ها خونگرم و مهربان هستند

دارم خودم را به زندگی در این شهر جدید کم‌کم وقف می‌دهم مسلما آسان نیست ولی سخت هم نیست من 11 سال در آلمان زندگی کردم در کشوری که همه می‌گویند، مردمی سرد دارد ولی خودم را با شرایط آنجا وقف دادم. برخلاف آلمانی‌ها مردم رشت خونگرم و مهربان هستند و کلا از اوضاع زندگی‌ام در این شهر راضی هستم.


همسرم در حال حاضر مشغول اداره یک سالن زیبایی در تهران است او همیشه بهترین پشتوانه من بوده در مقابل من هم سعی می‌کنم در کارهایی که او به آن‌ها علاقه‌مند است حمایتش کنم و این رابطه خوب دوطرفه ما ادامه پیدا کند.


تفاوت محسوس

شهرهای شمالی بسیار زیبا هستند و برای تفریح بهترین انتخابند ولی هرکسی نمی‌تواند به‌طور دائمی در شمال زندگی کند به‌خصوص کسانی که متولد تهران و بزرگ شده تهران هستند، به هرحال این شهرها با هم تفاوت‌هایی دارند که کاملا محسوس هستند.


ترکیب سیرترشی و ماهی سفید

 تنوع غذاهای شمالی این‌قدر زیاد است که حتی برای امتحان کردن مزه‌های آن‌ها کمی وقت لازم داری. فعلا از ماهی سفید خیلی خوشم آمده و زیتون هم دوست دارم، تا حالا سیرترشی نخورده بودم ولی با ماهی سفید خوردم و خیلی خوشمزه بود. از همه بیشتر تعریف دیلمان را شنیدم که حتما در اولین فرصت با عسل و همسرم به آنجا خواهم رفت.

مجله ایده آل/برترین ها


کتایون ریاحی

کتایون ریاحی که مدتی است از دنیای بازیگری خداحافظی کرده این روزها سه سریال «پس از باران»، «شب دهم» و «یوسف پیامبر» را از شبکه های «آی فیلم» و «قرآن» در حال پخش دارد که به همین بهانه مروری کرده ایم بر آخرین مصاحبه او بعد از مدت ها.

Persianv.com At site

( کتاون ریاحی و همسرش )

کتایون ریاحی، بازیگر محبوب و موفق سینما و تلویزیون درحالی که هنوز به دوری اش از بازیگری ادامه می دهد و زندگی آرام و ساکتی را در جزیره کیش می گذراند، بدون اینکه در کار جدیدی بازی کند، به صورتی بسیار ناخواسته به بازیگر اول تلویزیون تبدیل شده است.

«خانم بزرگ» سریال پس از باران، «زلیخا»ی یوسف پیامبر و «فخرالزمان» شب دهم از چند شب پیش به طور همزمان در شبکه های آی فیلم و قرآن روی آنتن رفته اند تا ریاحی پرکارترین بازیگر این روزهای تلویزیون باشد.

شاید اگر کتایون ریاحی ارتباط خوبی با مطبوعات داشت حتما به خاطر این اتفاق با او مصاحبه مفصلی می کردیم ولی وقتی به کارنامه مصاحبه او نگاه می کنیم تنها دو مصاحبه در طی 10 سال اخیر از او می بینیم. اولین مصاحبه را مجله دنیای تصویر حدود 10 سال پیش و پس از جشن دنیای تصویر برای فیلم «این زن حرف نمی زند» با او انجام داد و دومین مصاحبه اش هم در اولین شماره مجله زندگی ایرانی حدود سه سال پیش انجام شد و بعد از آن تاکنون مصاحبه ای نداشته است. به همین دلیل هم انجام مصاحبه با او تقریبا غیرممکن بود ولی از آنجایی که این سه سریال با بازی او در حال پخش است بد ندیدیم مروری بر مصاحبه سه سال پیش او داشته باشیم هرچند این مصاحبه مرور کارهای او در سینما و تلویزیون نیست ولی نکات جالبی درمورد زندگی اش گفته که خواندن آنها مسلما برای مخاطبان جالب و جذاب خواهد بود.

اینجا آرامش دارم

ریاحی پیش از خداحافظی از دنیای بازیگری از زندگی در تهران هم خداحافظی کرده بود و برای زندگی به کیش رفت. او زندگی در کیش را دوست دارد به قول خودش آب و هوای کیش خیلی به او می سازد: «طبیعت زیبای جنوب امروز نزدیک ترین معاشر زندگی من است و هر روز برایم ارمغانی تازه دارد. من زمانی زندگی زیبایی را هم در شمال تجربه کرده بودم ولی با همه زبیایی های شمال زندگی در جنوب با روحیه من سازگارتر است، البته سرمایی بودن من هم در علاقه مندی ام به طبیعت گرم جنوب بی تاثیر نیست».

از فیلمنامه نویسی تا بازیگری

زندگی کاری کتایون ریاحی بسیار جالب توجه است و از 16 سالگی کار می کرده و همزمان درس هم می خوانده است. به گفته خودش تا 20 سالگی کارهای متفاوتی مثل حضور افتخاری در انجمن حمایت از معلولین، کار در تولیدی لباس نوزاد، معلمی حق التدریسی در آموزش و پرورش، دوره آموزش کمک های اولیه در هلال احمر که به قول خودش دلیل اصلی حضور در این دوره ها اعزام شدن به جبهه برای کمک رسانی بوده ولی نتیجه اش امدادگر استخرشدن در مدرسه ای که تدریس می کرده، شده بود.

البته در همه این مدت نوشتن جزو علاقه های همیشه ثابت ریاحی بوده است. او علاوه بر یادداشت ها و قصه هایی که برای خودش می نوشته، قصه نویسی برای کودکان را هم دوست داشته است و به شدت این کار را دنبال می کرده، در کنار نوشتن شغلی که همیشه او را وسوسه می کرده و برایش به شدت رویایی بوده، خبرنگاری بوده است، به همین دلیل در هنگام کنکور هنر می دهد و در دانشگاه اصفهان قبول می شود. اما ورود او به سینما با فیلمنامه نویسی شکل می گیرد: «در تعامل با انتشاراتی که آن زمان همکاری می کردم موجبات آشنایی من با شاعران و نویسندگان، محققان و فیلمنامه نویسان معاصر فراهم شد و از همان طریق با هنر فیلمنامه نویسی هم آشنا شدم. البته فیلم نامه های زیادی به ارشاد بردم که تصویب نشد و از کل فیلمنامه هایم فقط یک فیلمنامه کوتاه به نام قصه جنگ ساخته شد ولی همان فیلمنامه نویسی باعث ورود من به دنیای بازیگری شد.»

پنج دهه بازیگری و ادامه متفاوت این مسیر

به نظر ریاحی گیشه سینما یا سینمای گیشه ای برای حفظ دوام و بقایش بازیگران جوان و زیبا می خواهد ولی معتقد است: «هر انسانی در هر سن و مقامی می تواند نقش اول زندگی خودش باشد» همین تفکر باعث می شود که از نظر کتایون ریاحی سن و سال خاصی برای بازیگری وجود ندارد و از همان لحظه ای که شخصی متولد می شود می تواند بازیگر باشد تا زمانی که آنقدر سنش بالا برود که به او بگویند پیر.

مقاوم در برابر وسوسه های شهرت

جالب ترین بخش این مصاحبه زمانی است که ریاحی درمورد مبارزه با وسوسه های مشهورشدن صحبت می کند. او این مبارزه با مهم ترین و جالب ترین چالش دوران بازیگری اش می داند. او مسیر کسب این شهرت را کاملا تعریف شده و معلوم می داند اما مسیر مبارزه با آن را بسیار پیچیده توصیف می کند.

البته او راه مبارزه با پیدا کرده و آن را این گونه توضیح می دهد: «من تصمیم گرفتم انرژی که می خواهم برای کسب شهرت بگذارم صرف بهترشدن بازیگری ام کنم. البته خیلی سخت است که خلاف جهت آب حرکت کنید اما نتیجه اش به خیلی چیزها می ارزد. نگاهی به سابقه کاری و مطبوعاتی ام هم نشان می دهد که ترجیح دادم آهسته و پیوسته حرکت کنم.»

البته با اینکه پس از سریال «یوسف پیامبر» ریاحی برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی کرد ولی هنوز هم جذابیت های این کار برایش وجود دارد. او از هر نقشی که تا به حال ایفا کرده سهمی جدی و بزرگ را برای خودش برداشته است تا بتواند از طریق آن با بخش ناشناخته وجود خودش اشنا شود.

به نظر ریاحی بازیگری استاد بزرگی است که اگر بازیگر با نگاه  استادی به آن نگاه کند آن وقت خیلی چیزها فرق می کند: «همیشه به دنبال یادگیری بوده ام. هر کاری که انجام داده و می دهم برای حفظ و حراست از همین یادگیری و نگاه جست و جو گر بوده است و خوشبختانه هیچ گاه بی پاسخ نمانده، بالا و پایین، نیش و نوش زیاد داشته اما بی تردید درست و بی نقص هدایتم کرد.»

روزنامه هفت صبح


کتایون ریاحی، بازیگر سینما

کتایون ریاحی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران که 10 بهمن امسال به عنوان دومین سفیر نیکوکاری مهر آفرین معرفی شده بود، چهارشنبه و پنج شنبه به مناطق محروم بندرعباس و کرمان سفر کرد.این هنرمند، شهریور و مهر امسال نیز به سومالی سفر کرده و کمک‌هایی را از سوی مردم ایران به قحطی زدگان آن کشور رسانده بود.درد دل های مردم محروم محله دو هزار بندرعباس بارها کتایون ریاحی را به گریه انداخت.
Persianv.com At site
Persianv.com At site
Persianv.com At site
Persianv.com At site
Persianv.com At site
Persianv.com At site

Persianv.com At site
Persianv.com At site

 

Persianv.com At site

Persianv.com At site
Persianv.com At site

 


براد پیت و آنجلینا در سال 2009 ، 4.6 میلیون دلار

براد پیت و آنجلینا در سال 2009 ، 4.6 میلیون دلار به خیریه ها کمک کردند.

اسناد مالی و سوابق مالیاتی بنیاد جولی – پیت نشان می دهد که این زوج مشهور که شش فرزند با نامهای مدوکس 9 ساله ،پکس 7 ساله ، زهرا 7 ساله ، شیلو 6 ساله و ناکس و ویوین 3 ساله دارند ، حدود 1.95 میلیون دلار به ساختمان سازی برای آسیب دیدگان و افراد بی خانمان کمک کردند.

 

یک منبع خبری گفت:" بسیاری از هنرمندان و آدمهای مشهور باید از آنجلینا و براد درس بگیرند."

" آنها بیشتر پولهایشان را برای کمک به خیریه ها و نیازمندان خرج می کنند و قبل از اهدای پول و کمک مطمئن می شوند که این پولها به بهترین شکل ممکن خرج می شود و به دست نیازمندترین افراد می رسد."

 

 Persianv.com At site

این زوج سخاوتمند و نیکوکار ، یک میلیون دلار نیز به سیل زدگان پاکستان کمک کردند علاوه بر این ، براد و آنجلینا 700 هزار دلار به بنیاد خیریه کودکان سرطانی اهدا کردند. این بنیاد که در اسپرینگفیلد، میسوری جایی که براد بزرگ شده است ، مستقر است به نام مادر این بازیگر 47 ساله ، جین اتا نامیده شده است.

این زوج مالتی میلیونر امسال 480 هزار دلار به مردم شهر جاپلین واقع در منطقه میسوری کمک کردند . این شهر امسال بر اثر تند باد و سیلاب ویران شد . این زوج مدتی پیش به بنیادهای خیریه کامبوج نیز کمک کردند . مدوکس که یکی از فرزند خوانده های این زوج مشهور است در کشور کامبوج متولد شده است.


مدارس بخش مرکزی تهران تک‏شیفت می‏شود

از مهرماه آینده

مدارس بخش مرکزی تهران تک‏شیفت می‏شود

خبرنگار حسبان : بخشدار مرکزی تهران از اداره تک‏شیفت همه مدارس بخش مرکزی تهران با احداث چندین طرح آموزشی از مهرماه سال آینده خبر داد.

به گزارش خبرنگار خسبان از شهر پردیس ، محمود مصلحی‏ شاد در جمع مردم و مسئولان بخش مرکزی تهران اظهار کرد: اجرای طرح‏های مدرسه‏ سازی بخش مرکزی تهران با تلاش مسئولان امر و خیران مدرسه‏ ساز صورت گرفته است.

وی ادامه داد: در حال حاضر سه مدرسه در شهر جدید پردیس برای گشایش و بهره‏برداری آماده شده است تا در مهرماه سال آینده مورد استفاده قرار گیرد.

مصلحی‏ شاد اضافه کرد: هشت واحد آموزشی دیگر نیز مراحل ساخت خود را می‏گذرانند تا در ابتدای سال جدید تحصیلی آماده بهره‏ برداری شوند.

بخشدار مرکزی تهران از جانمایی 25 باب مدرسه دیگر در بخش مرکزی تهران خبر داد و افزود: علاوه بر 12 مدرسه تازه‏ تاسیس و دو مدرسه احداثی در سنوات گذشته، 25 باب مدرسه دیگر نیز در این بخش جانمایی شده است.

وی ادامه داد: همه تلاش مجموعه خدوم بخشداری مرکزی تهران و اداره آموزش و پرورش این منطقه سود جستن از ظرفیت خیران مدرسه‏ ساز است.

مصلحی‏ شاد اضافه کرد: به حول قوه الهی، دعای خیر مردم شریف و کمک خیران مدرسه ‏ساز از ابتدای سال تحصیلی و مهرماه 91 دیگر مدرسه دو شیفت در این بخش نخواهیم داشت.


\مسمغان\ بومی‏ترین سلسله بام ایران

"مسمغان" بومی‏ترین سلسله بام ایران

خبرنگار حسبان : بی‏شک بومی‏ترین و یکی از تاثیرگذارترین حکومت‏های سرزمین دماوند، متعلق به سلسله "مسمغان" است که می‏توانید بازمانده‏هایی از آن را اینک ببینید.

به گزارش خبرنگار حسبان  از شهرستان دماوند ، واژه مسمغان از دو بخش "مس" به معنای بزرگ و "مغان" که در خطاب قرار دادن پیشوایان بزرگ دین زردشت در گویش پهلوی تشکیل شده است.

از جمله اسطوره‏هایی که تاریخ آن را شایسته دریافت مقام مسمغان دانسته، ارماییل آشپز مردم‏دار ضحاک ستمگر است.

ابن‏فقیه آورده است: "فریدون بدان کوه بیامد و از نزدیک کار ارماییل را بدید به او بخشش کرد و تاج بر سرش نهاد و درجتش بالا برد و او را مسمغان نامید و او را گفت: "وس ماناکته آزاذ کردی (چه بس خانواده‏ها که تو آزاد کردی) و از آن روزگار به بعد دودمان مسمغان در آن ناحیه شناخته‏اند".

در "عجایب‏المخلوقات" می‏خوانیم: "ارماییل، اسیران را آزاد می‏کرد؛ پس 30 سال درآمد؛ خلقی از اسیران آزاد گشتند؛ فریدون بپسندید؛ ارماییل را تاج داد و آن ناحیه به اقطاع به وی داد؛ وی را لقب داد مصمغان (گویش عربی مسمغان) و هنوز آل مصمغان قومی هستند".

تردید و اختلاف‏نظر میان مورخان، پیرامون مذهبی یا غیرمذهبی بودن حکام سلسله مسمغان بسیار است.

در یک نظریه مسمغان پادشاهانی در لوای مذهب بوده‏اند و در بیانی دیگر مسمغان همان نام تغییر یافته "وسیمگان" است که در ردیف هفت کوهیار ارماییل به آنها اشاره شده است.

در رساله پهلوی، شهرستان‏های ایران چنین آمده است: "در 21 شهرستانی که در پدشخوارگر ساخته شد، یا ارماییل ساخته است و یا به فرمان ارماییل، کوهیاران ساخته‏اند که از دست ضحاک بر فرمانروایی در اختیار گرفتند؛ کوهیاران هفت باشند ویسمگان دمباوند، نهاوند، بیستون، دینور، موسگران، بلوچان و مرنجان".

کوهیاران با معنای دیگر کوه‏داران و لقب حکام مقیم در دل کوهستان است و برخی مسمغان را نامی برگرفته از وسیمگان قلمداد کرده‏اند.

برای نخستین بار رخت رسمی سلطنت در سال 22 هجری و با انعقاد صلح‏نامه‏ای بین مسمغان "مردانشاه" و نعیم بن مقرن فرمانده سپاه اعراب بادیه‏نشین بر تن سلسله مسمغان نشست.

شبهاتی درخصوص مراکز حکومتی این سلسله وجود دارد،یاقوت حموی آورده است "قلعه‏ای است که فاصله آن از ری ده فرسنگ است که "استوناوند" می‏خوانند؛ این قلعه از قلاع قدیم و بسیار محکم است و عمر آن سه هزار سال بوده و در دوران شاهان قبل از اسلام در دست مسمغان بوده است".

دکتر ستوده این قلعه باستانی را دارای قدمتی 3 هزار و 800 ساله  دانسته و مکان آن را حوزه آبخیز "حبله‏رود" تشخیص داده است.

اما "مینورسکی" معتقد است که شاید استوناوند در شمال دهکده رینه و در نزدیکی دهکده آهنگران احداث شده باشد، همان دهکده‏ای که پیش از این بدان پرداخته شد.

اما ابن‏فقیه نظری مغایر با مینورسکی داشته و "وندان" را به عنوان شهر مرکز حکومت مسمغان معرفی کرده است.  

به نظر می‏رسد سلسله مسمغان که مناطق متعددی نظیر ویمه، شلنبه، خوار، لاریجان و شیرجان را تحت حاکمیت خود داشت تا سال 22 هجری بدون هیچ‏گونه تنشی به حیات ادامه داد.


\مسمغان\ بومی‏ترین سلسله بام ایران ادامه

 

*جنگ‏های دماوند

اما در این سال لشگر اعراب به فرماندهی نعیم بن مقرن، آهنگ حمله از همدان به ری را نواخت، در این زمان "سیاوخش بن مهران بن چوبین"، حاکم ری از دو پادشاه دیگر نواحی شمالی طبرستان و دماوند درخواست یاری نمود و ایشان نیز پذیرفته، سپاه خود را به میدان پیکار با اعراب گسیل داشتند.

اما ری به دلیل خیانت یکی از نزدیکان به نام "زینبی ابو فرخوان" شکست خورد و ری تسخیر شد.

معنا و مفهوم دیگر سقوط حکومت ری، همان شکست دماوند بود چراکه سپاه دماوند نیز در آتش این پیکار سوخت و تا میزان قابل توجهی به دلیل لطمات وارده تضعیف شده بود.

از این رو، مسمغان با پیش‏بینی تعیین دماوند به عنوان مقصد بعدی حمله سپاه بادیه‏نشینان عرب، پیک حامل نامه‏ای مبنی بر میل سرزمین دماوند و پادشاه مسمغان برای صلح راهی ری کرد.

مقرن که از دشواری‏های نبرد در کوهستان و گذر از مناطق پرخطر سرزمین دماوند مطلع بود، پیک دماوندی را به حضور پذیرفت و صلح‏نامه‏ای بین مسمغان مردانشاه و سردار عرب منعقد شد تا به موجب آن، حکام دماوند سالیانه 200 هزار درم پرداخت کنند تا مرزهایش در امان بماند.

البته از این دست صلح‏نامه‏ها و پیمان‏‏ بستن‏ها بین دستگاه خلفای عرب و فرمانروایان سلسله مسمغان دماوند بسیار بوده و بسیار نیز شکسته شده است زیرا حکام دماوند اساسا از داشتن تعهد به اعراب بیزار بوده و از هر فرصت و تعللی برای شکست صلح، عدم پرداخت باج و خراج و به هلاکت رساندن عوامل حکومتی عرب مستقر در دماوند استفاده می‏کردند.

سال 30 هجری، تاریخ شاهد تلاشی جدی از سوی اعراب برای فتح دماوند بود.

اما این دیار در آن دوران همانند امروز به داشتن مردمانی خونگرم، میهمان‏نواز و مهربان اما در عین حال دلیر، جنگجو و شجاع افتخار می‏کرد.

این روحیه جنگاوری و سلحشوری از سویی و استقرار دماوند در منطقه‏ای سوق‏الجیشی نظامی، استحکام در سه راه فلات مرکزی، اشراف بر نواحی پایین‏دست ری، ایفای نقش به عنوان دروازه طبرستان و وجود گردنه‏های صعب‏العبور به واقع برای سپاهیان دشمن لقمه‏ای گلوگیر و حریفی چقر به شمار می‏آمد.

در زمان خلافت عثمان، سعید به عاص، امیر کوفه، پس از تجهیز سپاه خود راهی مناطق شمالی کشور شد.

اعراب در ابتدا "تمیشه" و "گرگان" را به تصرف خود درآوردند؛ پس از آن به فتح "رویان" پرداخته و دست‏آخر نظرشان به سوی دماوند معطوف شد که این بار نیز مسمغان دماوند سیاستی همچون گذشته را در پیش گرفت و طبق روال گذشته پرداخت باج و خراج را پذیرفت و بدین ترتیب قلمرو حکمرانی خود را از گزند اعراب نجات داد.

در سال 41 هجری و زمانی که معاویه بر تخت حکومت تکیه زد از وضع و شرایط سرزمین‏های طبرستان و دماوند خبردار شد.

بنابراین، "مصقله بن هبیره بن شبل الثعبی الشیبانی"، از سرداران خود را با سپاهی راهی این مناطق کرد تا سرکشان دماوندی و شمالی را که بار دیگر از پرداخت باج و خراج سر باز زده می‏زدند، سرکوب کنند.

اما مردم دماوند و طبرستان هوشمندانه، بی‏واهمه از سپاه اعراب و بدون ایجاد مزاحمت اجازه ورود آنها به داخل مناطق کوهستانی را دادند.

در همین اوصاف، ناگهان متجاورین در دره‏ای گرفتار شده و تخته سنگ‏هایی عظیم را همچون آواری بر روی سر خود دیدند؛ بسیاری از آنها کشته شدند و سردار بلند‏آوازه عرب نیز به دستان سربازان طبری گردن زده شد و نام دره یاد شده به نام دره "مصلقه" شهره شد.

علاوه بر مصلقه، مناطق کوهستانی سرزمین دماوند و شمال کشور شکست لشگریان عرب را به فرماندهی "محمد بن اشعث قیس کندی" را نیز در کارنامه خود دارند.

اما اشعث از آن ناکامی نظامی جان سالم به در برد ولی سپاه او توسط سپاه دماوند و طبریان قلع و قمع شد.

این دو جنگ حامل تلفات و لطمات سنگین برای اعراب، وحشتی بزرگ در دل دستگاه خلفای عرب ایجاد کرد به شکلی که تا سالیان طولانی سپاهیان آنها جرات لشگرکشی به مناطق شمالی را نداشتند.


\مسمغان\ بومی‏ترین سلسله بام ایران ادامه اول

 

دومین حمله اعراب به سرزمین‏های شمالی

دومین حمله اعراب به سرزمین‏های شمالی به سال 96 هجری و در زمان خلافت "سلیمان بن عبدالملک مروان" رخ داد.

در زمان این خلیفه، "قتیه بن مسلم"، والی خراسان بنا را بر ناسازگاری با خلیفه گذاشت اما وی به دست "وکیع بن سود" به قتل رسید و خلیفه وقت، "یزید بن مهلب" را که پیش از این حکمرانی بر کوفه را برعهده داشت راهی تخت فرمانروایی خراسان شد.

یزید از شرایط مناطق شمالی کوهستانی مطلع بود و می‏دانست ایشان نه تنها باج خراج سالیانه خود نمی‏پردازند بلکه فرستادگان دستگاه خلیفه را نیز به هلاکت می‏رسانند.

از این رو، لشکری را آماده و راهی این نقاط کرد اما در این رویارویی هر دو قدرت منطقه یعنی اسپهبد طبرستان و مسمغان دماوند با پذیرفتن صلح‏نامه‏ای متعهد به پرداخت مجدد باج و خراج سالیانه خود شدند و بار دیگر قلمرو خود را حفظ کردند.

سومین حمله اعراب در سال 131 هجری با لشگرکشی ابومسلم به ری همراه بود که این بار دیگر از پذیرش صلح‏نامه توسط مسمغان خبری نبود و حکام سرزمین دماوند در پاسخ به نامه ابومسلم او را بیگانه خطاب کرده و کارش را نافرجام خواندند.

ابومسلم از این پاسخ خشمگین شد و سپاهیان خود را به فرماندهی "موسی بن کعب" راهی مناطق کوهستانی کرد.

موسی بن کعب نیز از جنگ‏های گذشته و شکست اعراب چندان بی‏تجربه نبود از این رو، جرات وارد شدن به دماوند را نداشت؛ پس در بیرون این سرزمین اردو زد.

 

*اتخاذ 2 رویکرد در جنگ چهارم تاریخ با اعراب

مسمغان در مشورت با کارشناسان نظامی خود دو رویکرد را در جنگ چهارم تاریخ با اعراب انتخاب کرد؛ نخست آنکه شریان حیاتی آذوغه و مهمات را از پشت‏سر با حملات چریکی بر نیروهای کعب ببندد و دومین رویکرد، انجام حملات شبانه با نیروهای کم اما ضربات مهلک و سود جستن از اصل غافلگیری بود.

این استراتژیک هوشمندانه مسمغان موثر افتاد و سپاه مستاصل اعراب با دریافت خسارات فراوان به سوی خراسان بازگشت.

سرزمین دماوند با حاکمیت مسمغان تا به قدرت رسیدن عباسیان بدون گزند بیگانگان همچنان به حیات خود ادامه می‏داد اما با مرگ مسمغان و جانشینی پسر بزرگ که البته نامی از وی در تاریخ دیده نمی‏شود نافرمانی‏های بردار کوچک‏تر، پرویز مسمغان بالا گرفت تا آنجا که این برادر لجام‏گسیخته شبانه از دماوند گریخت و به دربار خلیفه منصور عباسی پناهنده شد.

وی در چند نبرد اعراب شرکت کرد و خود را به مقام و مرتبه‏ای بزرگ در نزد منصور عباسی رساند.

در سال 141 هجری منصور عباسی تصمیم گرفت تا به طبرستان لشگرکشی کند؛ این اقدام خلیفه با جنگی سخت میان مسمغان دماوند با پدر همسرش اسپهبد طبرستان همزمان شد.

اما حضور دشمن سوم، موجبات صلح داماد سرکش و پدر همسرش را فراهم ساخت و بر اساس انعقاد صلح‏نامه‏ای این دو قدرت مطلق مناطق کوهستانی شمال کشور از جنگ دست کشیده، بار یکدیگر علیه دشمن بیگانه متحد شدند.

این اتحاد با توفیقاتی نیز همراه بود چرا که سپاه عرب کاملا در مقابل لشگریان متحد طبری و دماوندی ناکام شده بود.

اما به کار گیری یک نیرنگ صفحه روزگار را برای متحدین شمالی برگرداند.

"ابوالخصیب" دستور داد تا سربازانش او را مورد ضرب و شتم شدید قرار دهند و موهای سرش را بتراشند.

وی با این ترفند و در قالب فردی رانده شده از سپاه اعراب، مظلوم و آماده انتقام وارد قلمرو طبریان شد و اطلاعاتی کامل نظیر چگونگی بازگشایی درهای وردی آشکار و پنهان قلعه، نقطه ضعف‏های دژ دماوندی‏ها، کاستی‏های سپاه دشمن و روش‏های کاربردی هجوم را بدست آورد.

او در حین اقدامات جاسوسی خود و پس از مدتی با ساده‏لوحی حکام دماوندی و طبری به امین آنها بدل گشت.

ایشان نیز غافل از عمل فریب‏کارانه ابوالخصیب و با خیال باطل سود جستن از داشته‏های اطلاعاتی این مرد از سپاه عرب و استفاده از آن علیه دشمنان بیگانه تمامی روش‏های جنگی خود را برملا ساختند.

ابوالخصیب پس از تکمیل داشته‏های خود از طبرستان در نامه‏ای، "خازم" را از آنچه می‏دانست با خبر کرد.

اعراب با تکیه به این تدبیر حیله‏گرانه خود توانستند دروازه‏های قلعه طبرستان را گشوده و آنجا فتح کنند.

پس از تصرف طبرستان، خلیفه به همراه پرویز مسمغان خیانت‏پیشه به سوی استوناوند، مرکز حکومت سرزمین دماوند هجوم برد، آخرین مسمغان را کشت و از همان روز استقلال دماوند از بین رفت.

پس از این واقعه، دیگر تاریخی مستقل از سرزمین دماوند موجود نیست و اتفاقات نواحی کوهستانی شمالی کشور با سرنوشت سایر مردمان این دیار گره خورده است.

حکام، والیان و گماشته‏هایی در این سرزمین حکومت کرده، سر تعظیم فرود آورده و یا طغیان کردند تا سرانجام در سال 909 هجری، شاه اسماعیل صفوی به حاکم آن زمان دماوند، سمنان، فیروزکوه و خوار یعنی "امیرحسین کیا بن علی بن لهراسب بن افراسیاب" حمله برد و آن نواحی را فتح و امیرحسین را به زندان بیفکند و حاکم مغلوب در زندان خودکشی کرد.

شاه اسماعیل، حکومت این نواحی را به فردی بنام "ولدراس خان" داد تا اینکه شاه عباس صفوی، دماوند و مناطق اطراف آن را به یکی از پسران "میربیگ" از خاندان مرعشی سپرد.


با کوچکترین سگ و گربه

    نظر

با کوچکترین سگ و گربه جهان آشنا شوید

 

تاینی لوسی ، کوچکترین سگ جهان

این سگ که 6 اینچ قد دارد و 2.5 پوند وزن ، از نیوجرسی آمریکاست و اخیرا عنوان کوچکترین سگ جهان را به خود اختصاص داده است.این سگ که از نژاد یورکشایر تریر می باشد سگی زیبا و دوست داشتنی و همچنین سگی است که به صاحبش آرامش می دهد!
Persianv.com At site


کوچکترین گربه جهان

با 6 اینچ قد ، "فیز گرل" توانسته است عنوان کوچکترین گربه جهان را در کتاب گینس از آن خود کند. این گربه کوچک ، بخاطر پاهای کوتاهش معروف شده است چرا که نمی تواند از مکان های بلند بالا برود.

Persianv.com At site


اختصاصی گروه سرگرمی پرشین وی