حسبان نخستین روزنامه گردشگری ایران ویژه نامه شهر جدید پردیس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آیا یکسوم مجلس رد صلاحیت خواهند شد؟ + تکمیلی

پس تبعیض آمیز خوانده شدن مصوبه مجلس؛

آیا یک‌سوم مجلس رد صلاحیت خواهند شد؟ + تکمیلی

در صورتی که مجلس بر مصوبه پیشین خود پافشاری کند، بیش از یک‌سوم نمایندگان مجلس هشتم، شرایط کاندیداتوری برای نمایندگی مجلس را نخواهند داشت/ شورای نگهبان درباره شرایطی که برای مدرک معادل در این استفساریه آمده، طرح ابهام کرده است که مجلس باید در اسرع وقت، این ابهام را رفع کند.
سرویس مجلس «تابناک» ـ در صورتی که مجلس بر مصوبه پیشین خود پافشاری کند، بیش از یک‌سوم نمایندگان مجلس هشتم، شرایط کاندیداتوری برای نمایندگی مجلس را نخواهند داشت.

محمدرضا فولادگر در گفت وگو با «تابناک» ضمن بیان این خبر اظهار داشت: بنا بر اظهارنظر سخنگوی شورای نگهبان و تماسی که با دفتر این شورا داشتیم، دو ایراد قانون اساسی و یک ابهام در مفاد در مصوبه اخیر مجلس وجود دارد.

این عضو اصولگرای مجلس هشتم با بیان اینکه بنا بر ماده 63 اتمام یک دوره چهار ساله، ملاک یک دوره نمایندگی است، برای همین، نمایندگانی که در انتخابات میان دوره‌ای به مجلس شورای اسلامی، راه یافته اند، بر پایه قانون جدید برای احراز شرایط نمایندگی، باید دست کم مدرک فوق‌لیسانس داشته باشند.

همچنین نمایندگانی که دوره هشتم مجلس، نخستین دوره حضور آنها در مجلس است، نیز باید مدرک فوق‌لیسانس یا بالاتر داشته باشند.

رئیس کمیسیون اصل 44 قانون اساسی، با اشاره به تبعیض آمیز بودن مصوبه مجلس درباره شرایط نمایندگی، گفت: این مصوبه همچنین با بند نهم اصل سوم قانون اساسی ـ که هر گونه تبعیض را در شرایط نمایندگی ناروا می‌داند ـ مغایر است و شورای نگهبان نیز بر همین مورد تأکید دارد.

نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی در ادامه اظهار داشت: همچنین شورای نگهبان قانون اساسی، یادآور شده است که در حین استفساریه، نمی‌توان قانونگذاری کرد، و این در حالی است که در متن استفساریه، با تعیین شرایط جدید برای یکسری از داوطلبین، به نوعی تقنین صورت پذیرفته‌ که اصولا خلاف قانون است.

فولادگر با بیان اینکه در موقع تصویب قانون پیشین به این مصوبه اعتراض کردیم، گفت: اکنون با شرایط که اعلام شده، دو راه بیشتر نیست؛ یا پافشاری بر مصوبه پیشین که در نتیجه، برخی از نمایندگان مجلس هشتم، شرایط نامزدی در انتخابات مجلس نهم را از دست می‌دهند و یا اینکه در مدت باقی مانده در مصوبه‌ای به قانون پیشین بازگشته و شرط مدرک تحصیلی لیسانس را لحاظ کنیم.

این نماینده اصولگرای مجلس هشتم در ادامه خاطرنشان کرد: شورای نگهبان در مورد شرایطی که برای مدرک معادل در این استفساریه آمده، طرح ابهام کرده است که مجلس باید در اسرع وقت این ابهام را رفع کند.

گفتنی است، در آغاز طرح این موضوع در صحن مجلس، شماری از نمایندگان از جمله فولادگر و فرهنگی با مخالفت با آن، در تذکرهای قانون اساسی، خواستار مسکوت ماندن این طرح شدند که از سوی نمایندگان مجلس تذکرات آنها وارد دانسته نشد.  

تکمیلی:

بنا بر اخبار دریافتی، در تماس برخی از نمایندگان مجلس هشتم با سخنگوی شورای نگهبان، اعلام شده است که بنا بر قانون مصوب برای نمایندگانی که از آغاز دور هشتم مجلس شورای اسلامی در مجلس حضور داشته‌اند، همان داشتن مدرک لیسانس کفایت می‌کند؛ هر چند این اظهارنظر، پاسخ رسمی شورای نگهبان نبوده و باید منتظر ماند تا پاسخ رسمی شورای نگهبان به این استفساریه از سوی هیأت رئیسه مجلس دریافت شود.

تازه ترین اخبار مجلس  شورای اسلامی را در صفحه سرویس مجلس «تابناک» بخوانید.

نمایندگان مجلس را از افتتاحیه‏ها حذف کردهاند

نماینده خوی:

نمایندگان مجلس را از افتتاحیه‏‌ها حذف کرده‌اند

هنگامی از وزارتخانه ای می پرسیم، فردای آن روز سازمان مربوط به آن وزارتخانه علیه ما اقداماتی می کند و در کارهای مردم تأخیر می اندازند. در بحث گردشگری، فردی مسئول است که برنامه ای ندارد و از رئیس جمهور هم نمی توان سوال کرد. آیا باید به شرایط موجود رضایت داد که به ضرر کشور است؟
سرویس مجلس «تابناک» ـ ناکارآمدی معاونت های ریاست جمهوری، بحثی است که امروزه در میان کارشناسان هست؛ اعم از معاونت علمی، محیط زیست،‌ میراث فرهنگی و گردشگری و دیگر نهادهایی که زیر نظر ریاست جمهوری است.

سید موید حسینی صدر در گفت وگو با ما اظهار داشته است:‌ یکی از مشکلات، نظارت ناکافی بر این نهادها از سوی مجلس است، چرا که نمایندگان نمی توانند مستقیم از مسئولین این سازمان‌ها توضیح بخواهند؛ بنابراین، درباره این سازمان‌ها، باید از رئیس جمهور پرسیده شود. حال آن که نمایندگان ترجیح می دهند که کار به سوال از رئیس جمهور نکشد، چرا که گمان می کنند که نباید ابهت ریاست جمهور شکسته شود.

دلیل دیگر آن که آنها نیز خود را در برابر مجلس پاسخگو نمی بینند و همچنین کارهای موازی انجام می دهند. وقتی که وزارت آموزش و پرورش و نیز وزارت علوم و وزارت بهداشت داریم، معاونت علمی ریاست جمهوری چه کاره است؟

نماینده مردم خوی در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: در مورد میراث فرهنگی و گردشگری، ایران جزو کشورهای ممتازی است که سابقه تاریخی و آثار باستانی ارزنده ای داشته و قابلیت جذب گردشگر بالایی دارد. کشوری که سالانه دست کم پنج میلیون گردشگر از آن خارج می شود، آیا توانسته یک دهم این را جذب کند؟ اینکه فکر کنیم به دلیل وجود حجاب، گردشگر به کشور نمی آید، سخن احمقانه ای و پاک کردن صورت مسأله است.

برخی گمان می کنند که گردشگران، تنها به فکر فساد و عیاشی هستند و به همین دلیل به ایران نمی آیند. 90 درصد گردشگران برای بازدید از مناطق دیدنی و باستانی می روند و حتی خانوادگی سفر می کنند. برای این سفر می کنند که با فرهنگ کشورهای دیگر و رسوم و سنت هایی آنها آشنا شوند. این پیام نادرستی است که در کشورهای اروپایی مردم 24 ساعته در حال فسق و فجورند.

عضو کمیسیون انرژی مجلس افزود:‌ روزی بنده را به عنوان نماینده خوی برای شرکت در همایش شمس تبریزی ـ که آرامگاهش در خوی است ـ به شیراز دعوت کردند. از طرف استان آذربایجان غربی، آقای استاندار و یک روحانی که آشنای استاندار بود و ظاهرا از دوستان آقای احمد زاده استاندار فارس، صحبت کردند. آقای احمدزاده نیز تنها از فرهنگ ایرانی صحبت کرد و بیشتر بر ملیت ایرانی تأکید داشت. اعتراض من این بود که دست کم چند کلامی هم از فرهنگ اسلامی صحبت می کردند یا از فرهنگ اسلامی ـ ایرانی. در صدا و سیمای استان، بنا بر توصیه هایی، حتی مصاحبه با من را پخش نکردند.

وی افزود: آیا «شمسی» که برای وی احترام قایل هستیم، تنها به دلیل ملیت وی است یا فرهنگی که بنیان گذاشته؟ اگر شمس تنها مربوط به ایران بود که به قونیه نمی رفت، این یک فرهنگ جهانی است. حال همین فرد، معاون رئیس جمهور شده است!

وی تصریح کرد: در بحث گردشگری بسیار ضعیف هستیم. اگر گردشگری زیرمجموعه یکی از وزارتخانه ها باشد، می توان از مسئول آن توضیح خواست که در قبال گردشگرانی که از کشور خارج می شوند، چه تعداد توانسته ایم گردشگر جذب کنیم. باید وزیری داشته باشیم که پاسخگو باشد. سوال از رئیس جمهور تابو شده و نمایندگان می ترسند یا اینکه رودربایستی دارند و یا احترام می گذارند که به هر حال باعث می شود نتوان از وی پرسید. سه سال است که صحبت سوال از رئیس جمهور است؛ اما تا کنون عملی نشده و با این شرایط در آینده نیز عملی نخواهد شد.

حسینی صدر افزود: وقتی که از وزارتخانه ای سوال می کنیم، فردای آن روز سازمان مربوط به آن وزارتخانه علیه ما اقداماتی می کند. ما را از افتتاحیه‌ها حذف می کنند و در کارهای مردم تأخیر می اندازند. در بحث گردشگری فردی مسئول است که برنامه ای ندارد و از رئیس جمهور هم نمی توان سوال کرد. آیا باید به شرایط موجود رضایت داد که به ضرر کشور است؟ وی چه عملکردی در استانداری داشته است که الان معاون رئیس جمهور شود؟ کدام سابقه درخشان مدیریتی دارد؟ اینها معضلات کشور است که به کشور آسیب می زند.

وی خاطرنشان کرد: ترکیه پنجاه میلیارد دلار از گردشگری درآمد دارد. ما چقدر از این بخش درآمد داریم؟ هزینه هتل ها در ایران از هزینه هتل در مالزی بیشتر است. چرا فکری برای اینها نمی شود؟ در مسافرت داخل کشور نمی توان مکانی با قیمت و امکانات مناسب پیدا کرد. گردشگری داخل کشور ضعیف است. آمارهایی هم که می دهند، کشک است. یک نفر از ده تا شهر عبور کرده و ده بار آن را شمرده‌اند. این با واقعیت موجود در جامعه سازگار نیست.

حسینی گفت: یکی از پتانسیل های کشور برای درآمد و اشتغال‌زایی، گردشگری است که از آن استفاده نمی شود. طبیعی است با این شرایط مردم به سمت گردشگری خارج از کشور سوق پیدا می کنند. در تعطیلات عید آن قدر تاجیکستان شلوغ شده بود که گفتند دیگر ایرانی ها را راه ندهید. این نشان دهنده آن است که مردم از خدمات و قیمت ها راضی نیستند و امکانات فراهم نیست. کمترین انتظار این است که بیست میلیارد دلار از گردشگری درآمد داشته باشیم، در صورتی که اکنون حتی یک یا دو میلیارد دلار هم از این بخش درآمد نداریم.

تازه ترین اخبار مجلس شورای اسلامی را در صفحه سرویس مجلس تابناک بخوانید

پدری برای ازدواج مجدد، نوزادش را ربود

پدری برای ازدواج مجدد، نوزادش را ربود

ماموران پلیس مردی را که اقدام به ربایش نوزاد چند روزه خود از بیمارستان کرده بود را دستگیر کردند.

سرهنگ خوشدل جانشین رییس کلانتری 148 انقلاب در گفت‌وگو با خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره جزییات این پرونده اظهارکرد: ماموران کلانتری انقلاب در ساعت 14:15 روز شنبه با دریافت گزارش وقوع یک فقره آدم‌ربایی در میدان توحید به محل حادثه اعزام شدند.

وی افزود: ماموران پلیس پس از حضور در محل مشاهده کردند که فردی کودک حدود 8 روزه‌ای را در بالای سر خود قرار داد و تهدید می‌کرد که اگر فردی نزدیک شود، نوزاد را به زمین پرت خواهد کرد. در نتیجه اقدامات تامینی از سوی ماموران کلانتری انجام شد.

خوشدل ادامه داد: این فرد که از خیابان نصرت به سمت میدان توحید حرکت کرده بود از سوی ماموران پلیس محاصره شد و ماموران با بستن خیابان و همچنین انجام عملیات روانی بعد از 45 دقیقه موفق شدند این نوزاد چند روزه را از دست پدرش رها ساخته و به مادرش در بیمارستان تحویل دهند.

به گفته وی، متهم این پرونده به نام «مسعود» 25 ساله از سوی پلیس بازداشت و برای ادامه تحقیقات به کلانتری منتقل شد.

خوشدل خاطرنشان کرد: متهم دستگیرشده در بازجویی‌ها مدعی شده است که فرزندش در یکی از بیمارستان‌های کرج به دنیا آمده و به دلیل انجام یک عمل جراحی به بیمارستانی در تهران منتقل شده بود و به دلیل آن که توانایی پرداخت هزینه سه میلیونی عمل جراحی را ندارد، دست به چنین اقدامی زده است.

وی خاطرنشان کرد: در ادامه تحقیقات صورت گرفته در این پرونده مادر این نوزاد با رد ادعای متهم عنوان کرد که شوهرش حدود 6 ماه پیش با دختری آشنا شده و امروز وی را به بیمارستان آورده و اجبار کرده است که وی باید با این دختر زندگی کند و برای تهدیدش این نوزاد را از بیمارستان و از داخل دستگاه، خارج کرده و به خیابان برده است.

جانشین رییس کلانتری 148 انقلاب اضافه کرد: تحقیقات بیشتر در مورد این پرونده همچنان ادامه دارد.

همچنین «مسعود» 25 ساله (متهم این پرونده) درباره انگیزه خود در ارتکاب به چنین عملی با بیان اینکه اعتیادی به موادمخدر ندارم، به ایسنا گفت: در یک لحظه عصبی شدم و دست به چنین اقدامی زدم که پشیمان هستم.

وی با اشاره به تصمیم خود برای ازدواج مجدد، افزود: همسر من قبول کرده بود با دختری که برای زندگی انتخاب کرده‌ام ازدواج کنم، اما امروز که از این خانم خواسته بودم به ملاقات همسرم برود وی با ازدواج ما مخالفت کرد و بین ما درگیری به وجود آمد. من هم عنوان کردم که بچه را نمی‌خواهم و مرتکب این اقدام شدم.

وی مدعی شد که از بهمن ماه سال گذشته همسرش در جریان آشنایی وی با زن مورد علاقه‌اش بوده است. حتی رضایت داده بود که به صورت مسالمت‌آمیز از وی جدا شود.

این متهم مدعی شد که سه ماه پس از ازدواجش برسر برخی مسایل با همسرش اختلاف داشته است اما به دلیل بالابودن مهریه تاکنون که دو سال از ازدواج آنها می‌گذرد، نتوانسته وی را طلاق دهد.

متهم در عین حال یکی از دلایل ارتکاب به چنین اقدامی را بحث مالی هزینه‌های درمان نوزاد پسرش عنوان کرد

عامل جنایت هولناک اعتراف کرد

کم‌کم از خواهر و برادرم متنفر شده و دنبال بهانه‌ای برای انتقام بودم. تا این‌که چهارشنبه شب در اتاق نشسته بودیم که دوباره با خواهرم زهرا جر و بحثمان شد. بلافاصله در اتاق را قفل کرده و با کاردی که از قبل تهیه کرده بودم اول زهره را زدم بعد به سراغ زهرا رفتم. داشتم او را می‌زدم که مهدی وارد درگیری شد که او را هم زدم.
ایران: پسر جنایتکار که در اقدامی جنون‌آمیز خواهر و برادرش را به قتل رسانده در اعتراف‌های تکاندهنده، جزئیات حادثه هولناک را تشریح کرد.

مجید – 25 ساله– که شامگاه چهارشنبه 8 تیر، پس از قتل برادرش مهدی – 30 ساله – و خواهرش زهرا – 20 ساله – و مجروح کردن زهره – 22 ساله – بازداشت شد در حضور بازپرس روشن از شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران گفت «از بچگی پدر و مادرم بین من و بقیه خواهر و برادرهایم فرق می‌گذاشتند. من 2 برادر و 4 خواهر دارم. خودم کارگر تراشکاری هستم که همراه پدر، مادر، خواهر و برادرانم در یک خانه دو طبقه در خیابان خلیج – جنوب غرب تهران – زندگی می‌کردیم اما هیچ وقت خانواده‌ام مرا به چشم یک عضو خانواده نگاه نمی‌کردند. همیشه خواهران و برادرم مهدی را بیش از من دوست داشتند.

اما درگیری من و خواهرانم از روزی شدت گرفت که خواهر کوچکم در جریان یک دعوای ساده ناگهان با داد و فریاد و مقابل همسایه‌ها به من تهمت ناروایی زد که بشدت عصبی شدم. چرا که هرگز فکر نمی‌کردم خواهرم چنین اتهامی به من بزند. حتی وقتی به دادسرای یافت‌آباد رفته و علیه او شکایت کردم دادگاه از پدر و مادرم خواست برای تحقیق و شهادت بروند اما آنها نه تنها از من حمایت نکردند بلکه مرا مقصر دانستند. همین برخوردها باعث شد کینه‌ عجیبی از آنها به دل بگیرم.

وی افزود: کم‌کم از خواهر و برادرم متنفر شده و دنبال بهانه‌ای برای انتقام بودم. تا این‌که چهارشنبه شب در اتاق نشسته بودیم که دوباره با خواهرم زهرا جر و بحثمان شد. بلافاصله در اتاق را قفل کرده و با کاردی که از قبل تهیه کرده بودم اول زهره را زدم بعد به سراغ زهرا رفتم. داشتم او را می‌زدم که مهدی وارد درگیری شد که او را هم زدم.

بعد به حیاط خانه رفتم و منتظر نشستم تا مأموران پلیس بیایند و دستگیرم کنند. مجید که از این جنایت احساس پشیمانی نداشت، در ادامه گفت: مقصر تمام این اتفاقات پدر و مادرم هستند. آنها فکر می‌کردند من احساس و عاطفه ندارم و متوجه تفاوت‌هایی که بین من و برادران و خواهرانم می‌گذاشتند نیستم. آنها بذر کینه و نفرت را در قلب من کاشتند و رفتار خواهران و برادرانم این کینه را پرورش داد. بازپرس جنایی پس از شنیدن اظهارات متهم، وی را برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد.

گفت‌وگو با مادر متهم و قربانیان

مجید فرزند چندم شما بود؟
فرزند سوم.

آیا سابقه چنین رفتاری را داشت؟
به هیچ عنوان. او پسر خوب و آرامی بود. البته در خانواده‌هایی که بچه زیاد دارند خواه‌ناخواه بین‌شان درگیری و جر و بحث رخ می‌دهد او هم اغلب با خواهرانش درگیری لفظی داشت.

با مهدی چطور؟
مهدی پسر بسیار مؤدب و آرامی بود و همیشه سرش به کار و زندگی خودش بود. او یکی از بهترین جوانان این منطقه بود سالم و با خدا. همیشه در هیأت‌های مذهبی شرکت می‌کرد و زیر علم امام حسین(ع) عزاداری می‌کرد. مرگ مهدی کمر من و پدرش را شکست.

از شب حادثه بگویید.
آن شب همه در خانه بودیم و مهدی پای رایانه نشسته و کار می‌کرد. زهره و زهرا هم در اتاق بودند. من و شوهرم هم در سالن پذیرایی نشسته بودیم که ناگهان مجید در اتاق را قفل کرد و بعد صدای فریادهای دخترانم را شنیدم فکر می‌کردم جروبحث‌شان مثل همیشه چند دقیقه بعد تمام می‌شود. اما صداها هر لحظه بلندتر می‌شد. نمی‌دانم چقدر طول کشید اما همزمان با بازشدن در فقط خون دیدم. مهدی، زهره و زهرا غرق در خون روی زمین افتاده بودند. شوکه شده بودیم نمی‌دانستیم باید چه کار کنیم فقط فریاد می‌کشیدیم و کمک می‌خواستیم.

وقتی همسایه‌ها اورژانس و پلیس را خبر کردند مجید آرام در حیاط نشسته بود و نگاه می‌کرد. هنوز هم من و پدرش شوکه هستیم. تا دیشب در بیمارستان بستری بودیم. دخترم زهره هنوز در بیمارستان است نمی‌دانم خوب می‌شود یا نه؟

حالا می‌خواهید با مجید چه کار کنید؟
مجید دیگر برای ما مرده است. او کمر ما را شکست!

تازه ترین تصاویر از برخورد با بدحجابی

در ادامه طرح «تشدید امنیت اخلاقی»، ماموران پلیس پایتخت عصر شنبه در اقدامی ضربتی با بدحجاب‌ها در بزرگترین فروشگاه پایتخت برخورد کردند.

به گزارش ایسنا، طرح «تشدید امنیت اخلاقی» که از ?? خرداد ماه سال جاری در مناطق مختلف پایتخت اعم از میادین، بزرگراه‌ها، مترو و ... آغاز شده است از روز گذشته در مراکز عمده خرید نیز به مرحله اجرا درآمد.

بر این اساس ماموران پلیس امنیت اخلاقی تهران عصر روز شنبه با حضور در بخش‌های مختلف بزرگترین فروشگاه پایتخت در غرب تهران ضمن تذکرهای لسانی و ارشادی با بدحجاب ها برخورد کردند.

در کنار این طرح در بزرگراه‌های پایتخت نیز گشت‌های موتورسوار طرح «تشدید امنیت اخلاقی» به رانندگان یا سرنشینان بدحجاب خودروها تذکر داده و یا در حال برخورد هستند.

به عکس‌های ایسنا در این زمینه توجه فرمایید:

دعوتنامه امام حسین (ع) برای دانش آموز دوم راهنمایی

زینب وحیدی دختر?? ساله دانش آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامه ای به امام حسین(ع) نوشت و چه زود دعوتنامه خود را از امام حسین دریافت کرد ! ماجرا چنین است: ...


به گزارش جهان  زینب وحیدی دختر?? ساله دانش آموز دوم راهنمایی روستای آبچور از توابع بجنورد که نامه ای به امام حسین(ع) نوشت و چه زود دعوتنامه خود را از امام حسین دریافت کرد ! ماجرا چنین است:

سوال : در چه خانواده ای زندگی می کنی و چه عاملی باعث شد به یاد امام حسین بیفتی ؟
زینب : پدرم کارگر ساده است ، مادرم خانه دار، یک خانواده ? نفره هستیم ، به مناسبت دهه فجر سال ?? از طرف مدرسه روستا در مسابقه حفظ سوره فجر شرکت کرده و یک کارت بانکی
با ارزش ده هزارتومان هدیه گرفتم . این کارت را خیلی دوست می داشتم و آن را به خوبی نگهداری می کردم . یک هفته بعد از طرف مدرسه به دانش آموزان گفتند برای بازسازی حرم مطهر امام حسین (ع) از طریق ستاد بازسازی عتبات کمک جمع آوری می کنند . من هم همین کارتی را که گرفته بودم با نامه ای که نوشتم هدیه دادم .

سوال – در نامه چه نوشتی ؟
زینب : نوشتم : " به نام خدا – نامه می نویسم برای امام حسین (ع) – خیلی ها دل دارند که به کربلا بروند ، بعضی می گویند باید پولدار شویم تا به کربلا برویم ، ولی من می گویم باید قسمت شود و کربلا مارا بخواهد . من این نامه را که می نویسم اشک از چشمهایم جاری می شود ، خدایا ، می شود روزی که کربلا بیایم و کنار ضریح آن امام بزرگوار درددل کنم ، من این هدیه را که در ?? بهمن ?? برای حفظ سوره فجر گرفتم به این نیت می دهم تا امام حسین (ع) را همیشه به یاد آورم ، اگر من پول زیادی داشتم ، هیچ وقت دریغ نمی کردم ولی پدرم یک کارگر ساده است و برای درس و مخارج ما کار می کند . "

سوال – بعد چه شد ؟
زینب : نامه مرا مدیر مدرسه خوانده بود ، سر صف آمد و گفت آیا شما دانش آموزان معلم و مدیر تان را به گریه انداخته اید ؟ همه گفتند نه – مدیر گفت : زینب با نامه اش مرا به گریه انداخت و شب تا صبح گریه کردم ، بعد از آن یک کارت دیگر پارسیان خودش به من هدیه داد.

سوال – کی و چطور به کربلا آمدی ؟
یک روز به من و خانواده ام اطلاع دادند آموزش و پرورش می خواهد زینب را به سفر کربلا ببرد . بعدهم گذرنامه تهیه کردند و تاریخ سفر پنجم تیر یعنی بعد از امتحانات خرداد اعلام شد و آقا امام حسین دعوتنامه مرا امضا کرد .

سوال از آقای رازی مدیر کاروان زینب – این کاروان چگونه عازم کربلا شد ؟
پاسخ : آموزش و پرورش بجنورد برای تشویق کمک به عتبات دو هدیه سفر کربلا اختصاص داد . یک هدیه برای دانش آموزان و یک هدیه برای فرهنگیان، در مراسم قرعه کشی که با حضور جمع کثیری از فرهنگیان برگزار شد شماره ?? به قید قرعه در آمد ، همه گفتند خوش به حال صاحب این شماره ، ببینیم نام کدام دانش آموز خوش شانسی است ، تا نام دانش آموز را خواندیم ، زینب وحیدی همان دختر روستایی که به امام حسین نامه نوشته است، فرهنگیان که از ماجرای کمک این دختر اطلاع داشتند اشک شوق ریختند ، جلسه منقلب شد و همه گریان از این حسن انتخاب تصادفی.
تعدادی از معلم ها داوطلبانه ??? هزار تومان کمک هزینه سفر زینب به کربلا را تقبل کردند. تعدادی از خانم معلم ها هم آمادگی خود را برای حضور در کاروانی که زینب را به کربلا می برد اعلام کردند شور و هیجان خاصی در جمعیت حاضر افتاده بود ، به این ترتیب تصمیم گرفته شد این کاروان فرهنگی با هزینه خودشان عازم کربلا شوند و من هم که سابقه مدیریت کاروان داشتم توفیق خدمت به آنها را یافتم ، جالب این که هنگام عبور کاروان از مرز مهران ، شماره کاروان ما ? بود و امیدوارم در پیشگاه آقا امام حسین نیز شماره ? باشیم.

سوال از زینب : در اولین نگاه به حرم و ضریح آقا امام حسین (ع) چه حالی داشتی و چه خواستی ؟
زینب : برای دیدن بارگاه مطهر آقا امام حسین لحظه شماری می کردم، با دیدن ضریح مطهر بی اختیار اشک از چشمهایم جاری شد ، احساس رضایت داشتم و برای همه آرزومندان و پدر و مادرم دعا کردم ، از خدا خواستم کمک کند تا نمازم را اول وقت بخوانم .

سوال – چه توصیه ای برای دانش آموزان هم سن وسال خود داری ؟
پاسخ : توصیه من به این دختر خانم ها این است که حجاب خودرا حفظ کنند و مواظب باشند خون شهدا پایمال نشود ، نماز اول وقت بخوانند و به پدر و مادر شان احترام بگذارند .
لازم به یادآوری است که سیمای معصوم و با اخلاص زینب ، از اوچهره ای محبوب در بین اعضای کاروان ساخته است ، خانم معلم ها تقاضا دارند زینب با آنها هم اتاق باشد تا بیشتر از صفای باطن او بهره ببرند .

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حج


مانکنهای محجبه در مانتو فروشیهای شهر + عکس

با اینکه چند روزی از آغاز طرح امنیت اجتماعی و برخورد با بدحجاب‌ها می‌گذرد؛ اما انگار عرضه‌کنندگان مانتو هیچ نوع تغییراتی را برای محصولات خود در نظر نگرفته‌اند.

به گزارش جهان به نقل از برنا میدان "هفت‌تیر" یکی از مراکزی است که مانتو در آن عرضه می شود.اگر این روزها سری به این فروشگاه‌ها زده باشید خواهید دید که همچنان مانتوهای کوتاه، آستین کوتاه و بدن نما به راحتی در ویترین‌ها خودنمایی می کند و به فروش می‌رسد.

البته برخی از مغازه‌ها هم برای اینکه از قافله عقب نمانند اقدامات خاصی را برای رعایت این قانون انجام داده‌اند!اقداماتی مثل نصب روسری به قسمت پایین مانتوهای کوتاه و یا استفاده از آستین برای مانتوهای آستین کوتاه!

جالب این جا که همین اقدام حداقلی در بیشتر مغازه‌ها رعایت نشده و هیچ تغییر آشکاری به چشم نمی‌خورد. این سوال به ذهن می رسد که این طرح مستلزم این مساله نیست که محصولات عرضه شده به مردم هم دچار تغییر شود و تنها مردم پاسخگوی استفاده از این محصولات نباشند

گفتوگو با جلال مقامی، پیشکسوت دوبله: دیگر ما را نمی خواهند

جلال مقامی را به خاطر صدای به اصطلاح مخملی‌اش تقریبا همه می‌شناسند؛ البته شهرت و محبوبیت او تنها در صدایش خلاصه نمی‌شود، بلکه اجرای خوب برنامه «دیدنی‌ها» او را در خاطر ما ماندگار کرد. جلال مقامی یکی از پیشکسوتان عرصه دوبله است و کارهای زیادی در این زمینه انجام داده است. او چندی پیش در برنامه «هنر دوبله» که در حال حاضر از شبکه تهران پخش می‌شود حضور پیدا کرد و ما هم به این بهانه سراغش رفتیم؛ اگرچه او خسته‌تر از همیشه است و روزگار چندان بر وفق مرادش نیست.

آقای مقامی اگر اشتباه نکنم شما وارد کار دوبله شدید تا روزنه‌ای باشد برای ورودتان به دنیای سینما، درست است؟
بله. سال 37 ـ 36 بود که با این حرفه آشنا شدم. در دبیرستان به اتفاق یکی از دوستانم که بعدها کارگردان شد، کار نمایش می‌کردیم. ناظم مدرسه‌مان برادر حمید شرکت، اهل سینما بود و در ایتالیا فیلم دوبله می‌کردند. اما از اینها گذشته یک‌بار آقای حیدر صارمی (بازیگر قدیمی تئاتر)‌ برای دیدن یکی از نمایش‌ها به مدرسه ما آمده بود. پس از نمایش پیش او رفتم و خواستم مرا به تئاتر ببرد. اما گفت تو هنوز کوچکی و بهتر است به دوبله بروی. بعد از مدتی به استودیو عصر طلایی رفتم و آنجا مشغول شدم. دوبله آن زمان در 3 شیفت انجام می‌شد، بنابراین فرصت داشتم که هم درس بخوانم و هم کار کنم.

تعداد دوبلورها زیاد بود؟
آن زمان بیشتر بازیگران تئاتر کار دوبله انجام می‌دادند.

اولین جمله‌ای را که گفتید به خاطر دارید؟
پس از دو سه هفته تمرین یک جمله به من دادند که آن را گفتم. من به جای جوانی که در یک هتل چمدان‌های مسافران را تا اتاق‌هایشان می‌برد و انعام می‌گرفت صحبت کردم. اولین جمله این بود، قربان متشکرم. من وظیفه‌مو انجام دادم.

و به طور حرفه‌ای از چه زمان این کار را شروع کردید؟
پس از گذشت شش هفت ماه به دعوت آقای هوشنگ بهشتی و احمد رسول‌زاده به استودیوی دی.سی.ای رفتم و در فیلم «عروسی» که یک فیلم فرانسوی بود حرف زدم. این فیلم را به اتفاق آقای دوستدار دوبله کردیم. دوبله این فیلم اولین کار حرفه‌ای من بود.

آقای مقامی تفاوت صدایتان را چقدر احساس می‌کردید؟
اصلا فکر نمی‌کردم صدایی دارم که بعدها بشود از آن به این طریق استفاده کرد. جالب است بدانید خیلی دوست داشتم خواننده شوم، البته صدای خوبی هم داشتم، اما دست تقدیر من را به این سمت کشاند که خدا را شکر راضی هستم.

راستی هنوز هم به اجرا فکر می‌کنید؟ به هر حال اجرای برنامه دیدنی‌ها در ذهن مخاطب ماندگار شده است؟
خیر. دیگر اجرای این‌گونه برنامه‌ها به سن و سال من نمی‌خورد. آن موقع می‌توانستم شیطنت‌هایی در اجرایم داشته باشم، ولی الان دیگر خیر. دوست ندارم فقط به خاطر حضور در تلویزیون، هر کاری را انجام بدهم.

اگر قرار باشد اجرا کنید، دوست دارید در چه برنامه‌هایی حضور یابید؟
برنامه‌هایی که محتوا داشته باشند و به درد مخاطب بخورند.

مدتی است برنامه‌‌ای به نام هنر دوبله از شبکه تهران پخش می‌شود. به نظرتان آیا پخش این‌گونه برنامه‌ها در تلویزیون لازم است؟
من به شخصه لزومی نمی‌بینم. آخر تا کی بیاییم و بگوییم کارمان را از کجا شروع کردیم و جای چه افرادی حرف زدیم. مخاطب به اندازه کافی طی این سال‌ها با کار ما آشنایی پیدا کرده است. ضمن این که به نظر من در دوبله بهترین نداریم، چون همه ما جزیی از یک کل هستیم. بنابراین خیلی با پخش این‌گونه برنامه‌ها موافق نیستم.

اما خیلی از مخاطبان نسل جدید دوست دارند با حرفه شما آشنا شوند؟
بله؛ اما زیاده‌روی هم خوب نیست.

یک دوبله خوب به چه چیزهایی بستگی دارد؟
به خیلی چیزها، اما رسم است که می‌گویند یک فیلم خوب 50 درصد از دوبله خوب را با خودش دارد. اگر نقش خوب باشد حتما دوبله هم خوب می‌شود.

بزرگ‌ترین دغدغه شما درباره کارتان چیست؟
به دوبله خیلی کمتر از گذشته اهمیت داده می‌شود. جالب است که حرفه ما در هیچ جا کلاس یا دانشگاهی ندارد و متاسفانه تعداد افرادی که دوست دارند از این تجربه‌ها استفاده کنند هم خیلی کم است. به هر حال دوبله بسیار مهجور است و انگار کسی ما را نمی‌بیند.

تنظیم دیالوگ‌ها معمولا چقدر زمان می‌برد؟
بستگی به ترجمه متن‌ها دارد؛ چون مترجم درواقع کارش دادن محتوا به مدیر دوبلاژ است. مترجم هرگز نباید به محتوای فیلم خیانت کند. اما با این همه، ترجمه و نوشتن دیالوگ‌ها معمولا از 3 روز تا 2 هفته زمان می‌برد. البته سلیقه مدیر دوبلاژ هم خیلی در این مورد نقش دارد.

در گذشته استقبال مردم از یک صدا چگونه مشخص می‌شد؟
اگر صدایی روی صورت یک بازیگر می‌نشست مردم حسابی استقبال می‌کردند و صدای آن فرد نقل محافل می‌شد. به یاد دارم یک‌بار در فیلم «شکوه علفزار» به جای وارن بیتی حرف زدم و وقتی مردم متوجه این موضوع شدند ریختند سرم و به گونه‌ای از من استقبال کردند که پیراهنم پاره شد. به هر حال خاطرات بسیاری از آن روزها دارم.

از این که در خاطرات مردم دارای جایگاه خاصی هستید، چه احساسی دارید؟
راضی هستم و برایم شیرین است. مردم قدرت درک کار خوب از بد را دارند و خیلی خوب قضاوت می‌کنند. به هر حال از این که توانسته‌ام خاطرات خوشی را برای مخاطبانم به جای بگذارم، خدا را شاکرم.

شما جزو آن دسته از دوبلورهایی هستید که از دوبلورهای جوان چندان استقبال نمی‌کنند؟
خیر. اتفاقا همیشه از این موضوع استقبال کرده‌ام. آخر تا کی ما می‌‌توانیم کار کنیم. به هر حال افرادی باید بیایند و جای ما را بگیرند. آقای بزرگی، مدیریت دوبلاژ سیما نیز در این مورد بسیار خوب عمل کرده‌اند و راه را برای دوستداران این کار باز گذاشته‌اند.

یکی از ویژگی‌های کار شما این است که با گفتن نقش‌های کوچک مشکلی ندارید. در فیلم «دره من چه سرسبز بود» به جای یکی از پسرهای خانواده حرف زدید که نسبتا کوتاه بود، در حالی که آن موقع دوبلور نقش‌های اول بودید.
برایم مهم نیست. چند تا نقش این‌جوری می‌گویی و بالاخره یکی خوب از کار درمی‌آید.

می‌توانید بگویید تا به حال چند فیلم دیده‌اید؟
شاید به اندازه ستاره‌های آسمان شب.

هنوز هم به بازیگری فکر می‌کنید؟
خیر. همان اوایل چیزهایی دیدم که خیلی برایم خوشایند نبود. برای همین، بودن در این حرفه دیگر برایم دغدغه نبود و به آن فکر هم نمی‌کنم.


تصاویر : نوزادی که با سوختگی درجه 3 متولد شد

 

مانند تمام نوزادان جدید، برودی کورتیس با نهایت ملایمت نگهداری می‌شود، اما این نگهداری برای وی نوع دیگری دارد چرا که تقریبا هیچ پوستی در بدن این کودک رشد نکرده‌ است.

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «برودی» در زمان تولد تقریبا هیچ پوستی نداشته و پزشکان ایالت ایندیانا شرایط وی را بیماری سندروم بارت توصیف کرده‌اند.

این سندروم یک اختلال ژنتیکی است که تنها یک کودک در میان یک میلیون را تحت تاثیر قرار داده و با مشخصاتی مانند فقدان مادرزادی بخشی از پوست، پیدرمولیز بولوسا، ضایعات مخاط دهان و ناخنهای دیستروفیک شناسایی می‌شود.

به گفته والدین این کودک، وی در زمان تولد مانند انسانی با سوختگی درجه سه به نظر می‌رسید.

برودی اکنون پس از 27 روز نگهداری در بیمارستان به خانه بازگشته اما هنوز تنها در مناطقی مانند بازوها و پاها از پوست برخوردار است. از این رو والدین این کودک باید او را تمام مدت باندپیچی کنند تا از عفونت در امان باشد.

پوستی که در حال حاضر در بدن این کودک به وجود آمده بسیار نازک و شکننده بوده و به آسانی ساییده می‌شود. همچنین تاول‌هایی در دهان و زبان این کودک وجود دارد که بخشی از این سندروم ژنتیکی به شمار می‌روند.

متاسفانه هیچ درمان موثری برای این بیماری وجود نداشته و تمام کاری که پزشکان در حال حاضر می‌توانند انجام دهند،‌ باندپیچی زخمهای وی برای جلوگیری از عفونت است.

البته والدین برودی امید به بهبود کودک خود داشته و اظهار کرده‌اند که پوست کودکشان در حال رشد است.

به گفته دکتر جونی اوتو، رئیس دپارتمان پوست دانشگاه توماس جفرسون در پنسیلولانیا، شدت اختلالات نوع سندروم بارت بسیار متغیر است. در برخی از اشکال آن، کودک مبتلا چند روز تا چند هفته بعد به دلیل عدم شکل‌گرفتن پوست می‌میرد. در برخی دیگر نیز عفونت بالا منجر به سوءتغذیه و بعضا نوعی سرطان سلولی فلسی می‌شود. به گزارش ایسنا در نمونه‌های ملایمتر نیز، کودک در بازوها و پاهای خود با تاول و ساییدگی روبرو خواهد بود.

 

Persianv.com At site


Persianv.com At site


Persianv.com At site