حسبان نخستین روزنامه گردشگری ایران ویژه نامه شهر جدید پردیس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رامبد جوان پشت میکروفون خواننده «ساختمان پزشکان» / کنسرت سیروان

رامبد جوان پشت میکروفون خواننده‌ «ساختمان پزشکان» / کنسرت سیروان خسروی برگزار شد

فرهنگ > موسیقی  - ایسنا نوشت:

سیروان خسروی خواننده پاپ شامگاه چهارشنبه پنجم مردادماه در سالن همایش‌های برج میلاد تهران روی صحنه رفت.

خواننده‌ی تیتراژ سریال طنز «ساختمان پزشکان» به کارگردانی سروش صحت به همراه گروه شش‌نفره‌اش با سالن مملو از جمعیت برج میلاد مواجه شدند که برای اجرای این گروه جمع شده بودند.

خسروی این کنسرت را با رونمایی از یکی از قطعات آلبوم جدیدش آغاز کرد و بدون تنفس، حدود 10 قطعه را برای مخاطبانش که بی‌وقفه او را تشویق می‌کردند، اجرا کرد.

این خواننده در حالی که گاهی دست به ساز می‌شد و قطعاتی را تک‌نوازی می‌کرد، ‌گاهی هم به طور ثابت پشت میکروفون قرار می‌گرفت و قطعاتی را با ایجاد فضای هاوس ترانس و گاهی با ریتم آرام می‌خواند که با زمزمه و همراهی مخاطبان همراه بود.

قطعات «بارون»، «بارون پاییزی»، «ساعت 9» و «تو مریضی» از قطعاتی بودند که با سازهای کیبورد، پرکاشن، درامز، گیتار باس و گیتار الکتریک، یکی پس از دیگری اجرا می‌شدند، اما قطعه‌ای که بیش از همه مورد توجه حاضران قرار گرفت، قطعه‌ تیتراژ پایانی «ساختمان پزشکان» بود که با تک‌نوازی تار توسط میلاد درخشانی نوازنده‌ی میهمان گروه سالن اجرا حال و هوایی متفاوت به خود گرفت.

این قطعه به دلیل استقبال زیاد حاضران دو بار اجرا شد. موسیقی متن فیلم سینمایی «سوت پایان» به کارگردانی نیکی کریمی در حالی به صدا درآمد که قسمت‌های از فیلم هم‌زمان از مانیتور برای حاضران پخش می‌شد.

در کنسرت سیروان خسروی، بیش از یک ردیف به چهره‌های شناخته‌شده‌ هنری و ورزشی اختصاص داشت که بین اجرای قطعات معرفی می‌شدند.

رامبد جوان پس از این‌که توسط سیروان خسروی به حاضران معرفی شد، به طور غیرمنتظره روی سن پرید و پشت میکروفون خواننده قرار گرفت و گفت: «تا به حال پشت میکروفون یک خواننده قرار نگرفته بودم. همیشه برای کسانی که از بین ما رفته‌اند، یک دقیقه سکوت می‌کنیم، اما امشب از همه‌ شما می‌خواهم یک دقیقه فقط تشویق کنید.»

نیکی کریمی، علی قربانزاده، صابر ابر، پژمان بازغی، محسن یگانه، امیر طبری، پژمان جمشیدی، سحر دولتشاهی، مهناز افشار، سامان مقدم و ‌تورج اصلانی از جمله مهمانان ویژه‌ این اجرا بودند.

سیروان خسروی پنجشنبه ششم مردادماه نیز در دو سئانس 18 و 21 کنسرت برگزار می‌کند


سرقت از عابربانک ها با استفاده از کارت های تقلبی

سارقان با ساخت کارتهای مخصوص، عابر بانک را رمز گشایی می کنند و پولهای موجود در حساب را بر می دارند.

1390 شنبه 1 مرداد ساعت 13:17

 

سرهنگ داود سلطانی رئیس پلیس استان گلستان اظهار داشت: سرقت از مشتریان بانکها همیشه بهترین سوژه برای سارقان حرفه ای است و تبهکاران برای اینکه این افراد را سرکیسه کنند و پولهایشان را به سرقت ببرند به شیوه های جدید متوسل می شوند.

وی افرود: گروهی از سارقان با ورود به شعب بانکها اسکناسهای مشتریان را از روی باجه ها سرقت می کردند که خوشبختانه این روش از سرقت با توجه به مجهز شدن شعب به دوربینهای مداربسته تقریبا بی اثر ماند.

به گفته سلطانی، دسته دیگری از سارقان در خارج از شعب تحت عنوان ماموران دولتی به سراغ سوژه های مورد نظر رفته و از این طریق با فریب مشتریان اقدام به سرقت می کردند که لازم است شهروندان در صورت برخورد با چنین مواردی ابتدا کارت شناسایی را طلب کرده و مندرجات روی کارت را دقیقا بررسی و موارد مشکوک را به پلیس 110 گزارش کنند.

بنا بر گزارش مهر وی تصریح کرد: در روشی دیگر تبهکاران با تعقیب سوژه های خود چون پنچر کردن اتومبیل و یا دعواهای ساختگی حواس فرد را پرت و در یک فرصت مناسب اقدام به سرقت می کردند.

این مقام انتظامی، سرقت سیستمهای عابر بانک را یکی دیگر از شیوه های جدید سرقت اینگونه سارقان عنوان کرد و گفت: به تازگی سارقان با ساخت کارتهای مخصوص عابر بانک را رمز گشایی می کنند و پولهای موجود در حساب را بر می دارند.

به گفته وی، این افراد در ادامه از طریق جعل دفترچه و وارد کردن مشخصات فرد اقدام به خالی کردن حساب می کنند.

سلطانی در پایان با اشاره به اینکه چنین مواردی تاکنون در استان مشاهده نشده برای پیشگیری از چنین سرقتهایی توصیه کرد: شهروندان مسایل امنیتی را در این خصوص مدنظر قرار داده مثلا اگر شخصی کم سواد یا بیسواد است برای استفاده از سیستم عابر بانک حتما از فردی که معتمد بوده برای دریافت پول کمک بگیرد و مراقب اطرافشان هنگام پرکردن مشخصات خود در بانک باشند


قاتل 18 ساله داداشی: طاقت این همه عذاب را ندارم

نام مقتول را نمی‌دانستم و او را نمی‌شناختم. صبح دوشنبه وقتی سوار تاکسی شدم، از طریق رادیو شنیدم مردی که از قوی‌ترین مردان ایران و جهان بوده به طرز مرموزی کشته شده است،

1390 شنبه 1 مرداد ساعت 13:04 

جام جم نوشت:

با پایان تحقیقات در مورد پرونده قتل قوی‌ترین مرد ایران، متهمان به زودی صحنه حادثه را بازسازی می‌کنند و پرونده آنها با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال می‌شود.

متهمان این پرونده 3 پسر به نام‌های علیرضا، ناصر و علیرضا 17 و 18 ساله هستند. آنها شنبه‌شب گذشته هنگام تردد با خودروی پراید در 45 متری گلشهر کرج با خودروی روح‌الله داداشی، قوی‌ترین مرد ایران و سرنشین همراه وی به‌صورت سطحی تصادف کردند که میان آنها مشاجره درگرفت.

در این حادثه 3 پسر جوان با قوی‌ترین مرد ایران درگیر شدند و یکی از آنها به نام علیرضا با 3 ضربه چاقو به قلب و گردن روح‌الله داداشی، او را مجروح کرد و همراه دوستانش متواری شد. داداشی در راه انتقال به بیمارستان از شدت جراحات درگذشت اما با تلاش ماموران، متهمان در کمتر از 30 ساعت دستگیر شدند و به اتهام وارده اعتراف کردند.

با عامل این جنایت گفت‌وگو شده است:

خودت را معرفی کن؟
علیرضا هستم و 18 سال دارم.

میزان تحصیلات؟
تا سال سوم راهنمایی درس خواندم و به دلیل این که علاقه‌ای به ادامه تحصیل نداشتم، درس خواندن را رها کردم و اکنون کارگری می‌کنم.

رابطه شما با خانواده‌ات چطور بود؟
بد نبود و اختلافی با هم نداشتیم.

چطور با علیرضا و ناصر ـ همدستانت ـ آشنا شده بودی؟
در بوستان نزدیک خانه‌مان با هم دوست شده بودیم. آنها نیز مانند من به درس خواندن و ادامه تحصیل علاقه‌ای نداشتند.

چرا چاقو حمل می‌کردی؟
یک روز برای ملاقات با دوستانم ـ ناصر و علیرضا ـ به بوستان نزدیک خانه‌مان رفته بودم ‌که مشاهده کردم مردی غریبه راه یک پسر نوجوان را سد کرده و با تهدید چاقو از وی پول زور می‌خواهد. ترسیدم و فرار کردم و از همان موقع برای دفاع از خود سلاح حمل می‌کردم.

از شب حادثه بگو؟
آن شب از برادرم خواستم تا خودروی پرایدش را به من امانت دهد تا مادر بیمار یکی از دوستانم را به بیمارستان ببرم. با این ترفند خودرو را از برادرم گرفتم و سراغ ناصر و علیرضا رفته و برای تفریح به یکی از بوستان‌ها رفتیم و پس از آن با خودرو در سطح شهر می‌گشتیم.

حادثه چگونه رخ داد؟
ساعات پایانی شب شنبه بود. در بازگشت به خانه‌مان در منطقه 45 متری گلشهر ناخواسته آینه کناری خودرو من به یک خودروی آزرا برخورد کرد و همین موضوع باعث درگیری ما با راننده و همراه وی شد. بعد از طی مسافتی خودروی هر دویمان در خیابان پونه در همان حوالی متوقف شد.

با بالا گرفتن درگیری‌مان وقتی مقتول قصد نزدیک شدن به من را داشت با دیدن هیکل تنومند وی ترسیده و برای نجات جان خود و دوستانم با چاقو به او حمله کردم و سپس فرار کردیم.

خانواده‌ات از ماجرا خبر داشتند؟
نه، وقتی به خانه‌مان آمدم خواب بودند. بلافاصله لباس خون‌آلودم را در سطل زباله انداخته و در خیابان گذاشتم و تا صبح خوابم نمی‌برد و چهره مرد جوان مقابل چشمانم بود. گمان می‌کردم مردم او را به بیمارستان منتقل کرده و نجاتش داده‌اند.

روز بعد پول و لباس‌هایم را درون ساکی گذاشته و از خانه بیرون زدم و به مادرم گفتم به مسافرت می‌روم. سرگردان کوچه و خیابان‌ها بودم از دوستانم نیز خبری نبود. به شدت احساس ترس کرده بودم.

چطور از مرگ روح‌الله داداشی با خبر شدی؟
من نام مقتول را نمی‌دانستم و او را نمی‌شناختم. صبح دوشنبه وقتی سوار تاکسی شدم، از طریق رادیو شنیدم مردی که از قوی‌ترین مردان ایران و جهان بوده به طرز مرموزی کشته شده است، با شنیدن این خبر به شدت شوکه شده و می‌ترسیدم او همان مردی باشد که من با چاقو به او حمله کرده بودم.

بعد چه شد؟
با پیاده شدن از خودرو به سمت کیوسک روزنامه‌فروشی رفته و چند روزنامه خریدم و با خواندن خبر قتل و دیدن عکس مقتول دیگر مطمئن شدم او همان مردی بوده که با وی درگیر شده بودم. چند بار با تلفن دوستانم تماس گرفتم اما پاسخی نمی‌دادند. با احتمال این که آنها از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شده‌اند، به فرار ادامه دادم تا این که هنگام خروج از کرج در میدان امام خمینی (ره) از سوی ماموران شناسایی و دستگیر شدم.

اکنون که دستگیر شده‌ای چه احساسی داری؟
تا پیش از دستگیری عذاب وجدان داشتم و چهره مقتول یک لحظه از مقابل چشمانم دور نمی‌شد، اما اکنون کمی آرام‌تر شده و فقط منتظرم هر چه زودتر مجازات شوم. دیگر نمی‌خواهم زنده باشم.
 
من شرمنده خانواده‌ام هستم. با لحظه‌ای غفلت، کاری از من سر زد که باعث شد جوان بی‌گناهی را قربانی و زندگی خود و دوستانم را نیز تباه کنم.

سابقه کیفری داری؟
نه، ندارم.

حرف آخر؟
طاقت این همه عذاب را ندارم، ‌از مسوولان قضایی می‌خواهم مرا مجازات کنند، کاش چاقویی حمل نمی‌کردم، کاش کسی به من می‌گفت در زندگی سرانجام خلاف و حمل چاقو مرگ است، از همه خجالت می‌کشم


نامه دوم زن خانه دار به احمدی نژاد

نامه دوم زن خانه دار به احمدی نژاد

من چه بی سواد باشم و چه دارای بالاترین مدارج و مدارک علمی عضوی از اعضای این جامعه ام و به عنوان عضوی از این کشور از مسئولان خواسته هایی دارم که باید به آن گوش دهند و آن را برآورده سازند. هدف من از این نامه تلنگری بود به همه مدیران، مسئولان، نمایندگان مجلس و همه کسانی که دستی در اداره این کشور دارند.

«نامه دوم مادر خانه دار؛ چرا برخی زنان خانه دار را باور نمی کنند؟»عنوان یادداشت روزنامه‌ خراسان به قلم محمد سعید احدیان است که در آن می‌خوانید:

چندی پیش بخش عمده یکی از یادداشت هایم را اختصاص دادم به نامه خانم کمالی مادر خانه داری که دغدغه هایش را طی نامه ای به رئیس جمهور مطرح کرده بود واز روزنامه خواسته بود با چاپ آن، دغدغه هایش را به گوش رئیس جمهور برسانیم. تا نامه را خواندم تفاوتش را با دیگر نامه ها تشخیص دادم. این نامه به صادقانه ترین شکل و صرفا از سر دلسوزی برای نظام و حتی آقای احمدی نژاد که به تعبیر نامه « او را حامی قشر محروم » می داند، تصویری کاملا "عینی و ملموس" و بسیار "خالصانه" از آنچه میان توده مردم مطرح است ارائه کرده بود، که به دلیل ویژگی هایی که ذکر شدهیچ استاد دانشگاه یا روزنامه نگار یا نویسنده زبردستی نمی توانست و نمی تواند چنین تصویر تاثیرگذاری را در نوشته ای ارائه کند.

با آن درگیری های سیاسی که بین مسئولین کشور وجود داشت، و دغدغه های فرعی که ذهن نخبگان اجرایی، سیاسی و فکری را به دلیل دورشدن از فضای واقعی جامعه به خود مشغول کرده بود، وظیفه دیدیم که مطالبه اصلی مردم که همان مسائل معیشتی شان بعد از اجرایی شدن هدفمندی یارانه ها است را از همه مسئولان دست اندرکار طلب کنیم و چه بهتر از اینکه نوشته فردی باورمند به نظام و رئیس جمهور را که می توانست بهترین تلنگر برای مسئولان باشد را منتشر کنیم .برای وزن دادن و افزایش قدرت نفوذ، این نامه را ذیل کلیشه یادداشت سردبیر و بعنوان یادداشت اصلی روزنامه به چاپ رساندیم. و البته تفاوت دیدگاه ها یا تکمیل مباحث را با ذکر نکاتی بعد از نامه تبیین کردیم.

خوشبختانه صداقت و اخلاص نویسنده نامه باعث شد این نامه انعکاس بسیار گسترده ای در بسیاری سایت ها و روزنامه ها داشته باشد و طبیعی بودکه این بازنشر وسیع در سطح ملی، عده ای- که دربین خوانندگان همیشگی روزنامه اندک بودند- را برانگیخت که یا به دلیل سوگیری سیاسی، یا اختلاف سلیقه و یا برداشتی نادرست، این نامه را متعلق به مادر خانه دار ندانند. این واکنش ها نویسنده نامه یعنی خانم کمالی را برآن داشت که نامه دومی را به روزنامه ارسال و توضیحاتی را ارائه کند که خواندن آن همانند نامه اول بسیار مفید است مخصوصا بخش اول نامه وقتی ایشان از مادران خانه دار دفاع می کند که عملا به همه نشان می دهد که برخلاف نگاه اسلام آسیبی جدی در بینش جامعه امروز ما نسبت به مادران وجود دارد. متن کامل این نامه را بخوانید:

با سلام من همان زن خانه داری هستم که خطاب به رئیس جمهور نامه نوشتم. متاسفانه ما مردم ایران آن قدر وقت خود را صرف حاشیه ها می کنیم که از متن غافل می شویم. میزان تحصیلات و خانه دار بودن یا نبودن من آن قدر برای همه مهم شد که فراموش کردند این نامه برای چه و به چه منظوری نوشته شده است. بعضی آن را از اساس دروغ دانسته و بعضی آن را کار یک نویسنده زبردست یا یک روزنامه نگار دانستند تا یک خانم خانه دار. در ظاهر و به زبان همه اقرار می کنند که اگر امروز فرزندانمان دکتر و مهندس و دارای بالاترین درجات علمی می باشند، از دامن ما زنان است که به چنین مقام و درجه ای رسیده اند. زیرا این ما بودیم که برای اولین بار قلم در دست آنان گذاشتیم. این ما بودیم که کنارشان نشستیم و به آنان یاد دادیم بابا نان داد.

این ما بودیم که کلمه به کلمه درس زندگی را برایشان معنا کردیم اما وقتی خودمان قلم در دست می گیریم و می نویسیم هیچ کس باورمان نمی کند. این باعث تعجب است که همه از یک خانم خانه دار توقع بهترین آشپزی، خیاطی و خانه داری را دارند اما وقتی نامه ای می نویسد که به قول همین مردم زیبا و شیوا نوشته شده، برایشان عجیب و غیرقابل باور است. آیا یک زن باید دارای پست و مقام و مدارک علمی بالا باشد تا او را باور داشته باشیم؟ و آیا این توهین به مقام والای همه زنان خانه دار نیست که فقط از او آشپزی و خانه داری و بچه داری را بخواهیم؟ این جانب معصومه کمالی، اصالتا اهل یکی از روستاهای اطراف نیشابور، ساکن شهر...، خانه دار و دیپلمه می باشم و اگر در نامه ام از کلمه کم سواد استفاده کرده ام تنها به این دلیل بوده که می خواستم به مقام اول کشور که دارای سواد بالایی نیز می باشد، نامه بنویسم تا اگر کم و کاستی در نامه ام بود آن را به حساب کم سوادی بنده بگذارند (البته اگر نامه ام را بخوانند) و اصلا فکر نمی کردم میزان سواد من این قدر مهم باشد.

من چه بی سواد باشم و چه دارای بالاترین مدارج و مدارک علمی عضوی از اعضای این جامعه ام و به عنوان عضوی از این کشور از مسئولان خواسته هایی دارم که باید به آن گوش دهند و آن را برآورده سازند. هدف من از این نامه تلنگری بود به همه مدیران، مسئولان، نمایندگان مجلس و همه کسانی که دستی در اداره این کشور دارند.

شاید دست از کشمکش های سیاسی و جناحی بردارند و به فکر برطرف کردن مشکلات مردم برآیند. کاری نکنند دغدغه زندگی آن قدر به این مردم فشار آورد که خدای ناکرده از این انقلاب و نظام روی گردان شده و به سمت و سویی روی آورند که باعث پایمال شدن خون شهدای عزیزمان گردد و شادی دشمنان این ملت را در پی داشته باشد.

قصد من از نوشتن این نامه کمک خواستن از مردم نبود که آن برادر یا خواهر عزیز گفته بود، آدرسش را بدهید تا از خیران بخواهیم به ایشان کمک کنند. آیا واقعا از این نامه کمک و خیرخواهی استنباط می شود؟ و آیا بهتر نبود این همه تعمق و تفکر درباره نویسنده نامه را صرف محتوای خود نامه می کردند تا دچار چنین برداشت غلطی نمی شدند؟ این جوابیه هم پاسخ کسانی را می دهد که از من خواسته بودند از خودم دفاع کنم و هم روزنامه خراسان را از هر نوع دروغ گویی و ریاکاری مبرا می سازد. روزنامه خراسان نامه مرا تمام و کمال چاپ کرد که واقعا جای تشکر و سپاسگزاری دارد.

در پایان موفقیت، سربلندی و اعتلای کشور و مردم عزیزمان را از خداوند منان خواستارم. با تشکر فراوان معصومه کمالی


تغییر فینال سریال نابرده رنج به خاطر درخواست عجیب بازیگر

تغییر فینال سریال نابرده رنج به خاطر درخواست عجیب بازیگر

حضور او هم برای ما مهم بود. اما من یاد گرفتم به کسی باج ندهم برای همین فینال را تغییر دادیم و بدون او فیلمبرداری کردیم. هر چند به کار ضربه خورد اما یاد گرفتم شخصیتم از کارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جایگاه برای آدمها خیلی مهم است.

علیرضا بذر افشان کار گردان سریال نابرده رنج درتازه ترین گفت وگوی خود روایت جالبی از در خواست عجیب یک بازیگر این مجوعه باز گو کرده است.

به گزارش پارس توریسم، بذر افشان در مصاحبه خود گفته :در این کار هم ما نقشی را به بازیگری دادیم که تلاشی برای آن نکرده بود تا رسیدیم به فینال سریال. او پیغام داد که اسم من در تیتراژ باید فلان جا باشد وگرنه در فینال بازی نمی‌کنم.

حضور او هم برای ما مهم بود. اما من یاد گرفتم به کسی باج ندهم برای همین فینال را تغییر دادیم و بدون او فیلمبرداری کردیم. هر چند به کار ضربه خورد اما یاد گرفتم شخصیتم از کارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جایگاه برای آدمها خیلی مهم است.


کارنامه بازیگری مصطفی زمانی/از قصه زلیخا تا قصه پریا

 کارنامه بازیگری مصطفی زمانی/از قصه زلیخا تا قصه پریا

شاید کمترکسی فکر می کرد که جوان محجوب شهرستانی علاقه مند به بازیگری و جویای نام سریال «یوسف پیامبر»که درزمان پخش این سریال با حواشی بسیاری روبرو شد، بتواند این قدربا استعداد باشد.مصطفی زمانی بازیگری که این روزها فیلم«قصه پریا»را روی پرده سینماها دارد،باایفای نقش سیاوش مسرور توانست بار دیگر توانایی اش را دربازیگری به برخی ازمنتقدانش ثابت کند.گرچه پیش از این هم برای بازی خوبش درنقش سینا درفیلم«آل»به برخی منتقدان ثابت کرده بود که دلیل حضورش درسینما،علاقه واستعدادش است نه چشمهای رنگی و چهره زیبایش.زمانی باحضور درسریال«یوسف پیامبر»به عنوان نخستین تجربه بازیگری اش شروع بسیار سختی داشت.برخلاف برخی هم سن و سالهایش که به راحتی قدم دراین راه گذاشتند.اما حاصل تحمل این همه سختی و ممارست این است که حالا بسیاری از اهالی مطبوعات و سینماازاوبه عنوان سوپراستارآینده نام می برند.لقبی که سالهاست محمدرضا گلزاربه تنهایی آن را با خود همراه دارد.چیزی که زمانی معیارها واستحقاقش را تاحدودی دارد.به شرطی که درست انتخاب کند.امااگرباورنمی کنید حتما به دیدن جدیدترین ساخته فریدون جیرانی یعنی فیلم«قصه پریا» بروید.

زمانی درهمین مدت کوتاهی که به اهالی هنرپیوسته،مسیر ناهمواروپرپیچ و خمی را دربازیگری طی کرده است.از بازی خوبش درسریال«یوسف پیامبر»تا فیلم«من همسرش هستم»که نقش متفاوتی را ایفا کرده است.او دراین فیلم پدر دو فرزند است و مقابل میتراحجارو نیکی کریمی که جزئ بازیگران توانای سینما محسوب می شوند ایفای نقش کرده است.گرچه او درچند فیلم سینمایی نیز بازی کرده که هنوز به اکران عمومی درنیامده اند.اما همین مسئله کافی است تا بدانیم که بااستعداد است.چرا که بلافاصله پس از بازی دریک سریال تلویزیونی،پیشنهادات بسیاری درسینما به اوشد و مسیر زندگی زمانی را به سمت و سوی دیگری کشاند.البته زمانی که این سریال پخش می شد خیلیها به آن و بازی مصطفی زمانی خرده می گرفتند.اما نباید بی انصاف بود و این نکته را فراموش کرد که بازی دراین سریال نخستین تجربه زمانی محسوب می شدوبادرنظر گرفتن این مسئله تاحدی بازی زمانی قابل قبول بود.البته پس از آن هم بازی اش درفیلم«کیفر»درکارنامه هنری اش نقطه عطفی به حساب نمی آید که آن هم به این خاطر است که در این فیلم نقش خاص و متفاوتی را بازی نکرد و فرصتی برای او نبود تا بتواند توانایی اش را به تصویر بکشد.اما فیلم«آل»و نقش سینا تاحدودی فرصت خوبی برای او بود تا بتواند به خیلیها ثابت کند که دربازیگری حرفی برای گفتن دارد.زمانی بازیگر با انگیزه ای است وشاید یکی ازدلایل موفقیتش در این مدت کوتاه همین نکته باشد.او می داند که صرفا برای شهرت و ثروت به این سمت و سو کشیده نشده،بلکه عشق به بازیگری وعلاقه به ایفای نقشهای متفاوت است که او را به سینما سوق داده است.گرچه حواشی این حرفه هم برای هرکسی می تواند جذاب باشد.چه برسد به یک جوان علاقه مند به بازیگری که تا حدی معیارهای ستاره شدن را هم دارد.

یکی از نکات مثبت بازی اش،با احساس بودن و درعین حال نگاه و چهره معصومانه ای است که او داردومناسب برخی نقشهاست وهمین نکته هم باعث شد سلحشورازبین گزینه هایی که داشت،این ریسک را کرده واورابرای بازی درسریالش انتخاب کند.چهره جدید و ناآشنایی که معلوم نبود می تواند با ایفای نقش اول یک سریال عظیم موفق باشد یا نه!

به یقین او در بازی و پلانهای احساسی به زیبایی گریه می کند و مخاطبش را تحت تاثیر قرار می دهد.گرچه ممکن است که درآینده این نکته مثبت به ضرراو تمام شودودربازی اش و نقشهایی که ایفا می کندبه تکرار بیفتد.مگراینکه درانتخاب پیشنهادهایی که به او می شود، بازیگر باهوشی باشد.زمانی دربیشتر سکانسهایی که درسریال«یوسف پیامبر»لازم بود که با احساس باشد به زیبایی توانست حسش را به مخاطب منتقل کند.پلانهای بازی مشترک او با محمودپاک نیت مثال خوبی برای این ادعاست.او در«قصه پریا»نیزاز این توانایی اش بهره گرفت تا بتواند تماشاگر را با خود همراه کرده ودرگیر قصه کند.البته لحن صحبت و صدایش این مسئله را درذهن ایجاد می کرد که جیرانی از او خواسته تا به محمدرضا فروتن بی شباهت نباشد.اما شاید هم این مسئله کاملا تصادفی باشد.گرچه صدا و لحن و بازی خوبش به خاطر این بود تا تنهایی و خستگی و سرخوردگی و بی پناهی سیاوش مسرور راکه ازهمه جا و همه کس رانده و مانده شده، به تماشاگر منتقل کند.اما از همان لحظات اولی که صدایش را از طریق نوار کاست می شنویم تا داستان زندگی اش را برایمان تعریف کند ناخودآگاه به این مسئله فکرمی کنیم.اما بعد که وارد داستان زندگی اش می شویم متوجه می شویم که این لحن و صدا از روی تقلید نبوده ودلیل منطقی ای برای این نوع بازی اش دارد.

اما زمانی هم مثل هربازیگردیگری نقاط ضعفی دارد وهنوزاول این راه است ومسیر طولانی و پرفرازونشیبی را پیش رو دارد و باید دید که درآینده اتفاقات خوبی برایش خواهد افتادونقشهای متفاوت به او پیشنهاد خواهد شدوشانس همکاری باکارگردانهای حرفه ای راکه بتوانند به خوبی او را هدایت کنندخواهدداشت یا اینکه توانایی اش درحد همین نقشهاست و باید به فکر حرفه دیگری باشد.باید منتظر بود تا فیلمهایش به اکران عمومی دربیاید و بعد درباره آینده بازیگری اش قضاوت کرد.

زینب علیپور تهرانی


پسر شهرزاد قصهگو جهانی میشود

پسر شهرزاد قصه‌گو جهانی می‌شود

گفت‌و گو با رضا بردستانی، مسوول دبیرخانه بنیاد مهدی آذریزدی
جام جم آنلاین: مهدی آذریزدی، بنیانگذار ادبیات نوین کودک و نوجوان ایران، 2 سال پیش در چنین روزی از میان ما رفت. سلسله کتاب‌های «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» خاطره مشترک بیش از 3 نسل از کودکان این کشور، بزرگ‌ترین میراث فرزند خلف شهرزاد قصه‌گو برای ماست. تصویر مشهور جلد این کتاب‌ها، مثل یک عکس یادگاری در ذهن همه ما ثبت شده است.

بنیاد آذریزدی با هدف گردآوری و نگاهداشت این یادگاری‌ها بیش از یک سال قبل به کوشش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد شکل گرفت. گلایه ما از این است که چرا خبری از بازده کار این بنیاد، مشاهده نمی‌شود. نکند آذریزدی به لابه‌لای کاغذ بازی‌های‌ اداری خزیده باشد. این دلشوره را با رضا بردستانی، مسوول دبیرخانه بنیاد آذریزدی در میان گذاشتیم.

رضا بردستانی نخست از تاریخچه تشکیل بنیاد می‌گوید: «دبیرخانه بنیاد 15 بهمن سال 1388 با دستور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز به کارکرد و هدف اولیه آن نیز مدیریت تمامی فعالیت‌های پیرامون نام مرحوم آذریزدی بود. نخستین فعالیت ما سامان دادن به برگزاری نخستین سالمرگ مرحوم آذریزدی بود. در 27 تیر ماه 1389، این مراسم با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.»

از او درباره ترکیب اعضای بنیاد می‌پرسم، اما حاضر نیست پیش از اجرای مراسم دومین سالمرگ مرحوم آذریزدی چیزی درباره اعضا و اساسنامه بگوید. به جای آن توضیح می‌دهد: «اساسنامه بنیاد و نیز اعضای آن پس از مراسم سالگرد منتشر خواهد شد. برای یافتن اعضا به سراغ افراد صاحب سمت نرفتیم، بلکه دنبال کسانی بودیم که وجهه علمی، فرهنگی و اجرایی مناسبی داشتند تا بتوانیم به صورت مستقل و حرفه‌ای اهدافمان را پیگیری کنیم.»

او ادامه می‌دهد: «قبول دارم که کارهای بنیاد به کندی پیش می‌رود، اما باید توجه داشت که تمام تلاش ما دوری از حاشیه‌های سیاسی و متوسل نشدن به جریان‌های متنوع داخلی کشور بود، زیرا معتقدم کسی که خودش مستقل بوده، بنیادش نیز باید مستقل اداره شود. بنابراین کند پیش رفتن ما معقول و از پیش تعیین شده است. ما برای اداره بنیاد سراغ انسان‌های بزرگی رفتیم، این دوری جستن ما از جنجال و حاشیه، به این افراد این تصور را داد که می‌توانند به بنیاد اعتماد کنند و از این بابت خوشحالیم.»

موضوع بعدی بنای یادبود است. اخبار فراخوان طراحی این بنا مدت‌ها قبل از رسانه‌ها منتشر شد. بردستانی ضمن اعلام این که قرار نیست سازه بزرگی برای محل دفن آذریزدی ساخته شود، توضیح داد: «فراخوان طراحی را به صورت سراسری منتشر کردیم و گمان می‌کنم، طرح برگزیده تا شهریور امسال انتخاب شود. قرار نیست آرامگاه بزرگی ساخته شود به همین دلیل تا پایان مهر بنای یادبودی ساخته خواهد شد و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. نمی‌خواستیم بلواهای بنای یادبود مرحوم قیصر امین‌پور تکرار شود به همین خاطر به هیچ وجه در این زمینه عجله نداریم.»

بخش انتشارات بنیاد، گویا خروجی‌های بیشتری داشته است. تجدید چاپ سه کتاب «مثنوی بچه خوب»، «شعر قند و عسل» و «قصه‌های ساده» در انتشارات اندیشمندان نخستین قدم در این زمینه بوده، مسوول دبیرخانه بنیاد در این‌باره توضیح می‌دهد: «کار دیگری که در دستور قرار داشت، جمع‌آوری اسناد، نامه‌ها و عکس‌های شخصی آذریزدی بود. نخستین بازده این طرح، انتشار 15 نامه رد و بدل شده میان مهدی آذریزدی و امیر کاووس بالا زاده بود که امسال و با عنوان «پسر شهرزاد» در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد. جلد دوم این اثر هم، شامل نامه‌های آذریزدی برای مصطفی رحماندوست خواهد بود.

او ادامه می‌دهد: «کتاب دیگری که در دست چاپ داریم، شعر بلندی از مرحوم با عنوان «پیرمرد قصه‌گو و شهید گمنام» است. علاوه بر آن مشغول مطالعه برای انتشار کتاب‌های نیمه‌تمام آذریزدی نیز هستیم، اما مهم‌ترین فعالیت ما در بخش کتاب و انتشارات، پیگیری جدی بحث ترجمه است، زیرا آذریزدی یکی از بزرگ‌ترین داشته‌های فرهنگی جمهوری اسلامی است که باید به دیگران معرفی شود. به برخی از مترجمان اثر پیشنهاد می‌دهیم و ایده‌های آنها را برای قالب ترجمه جمع‌آوری خواهیم کرد. بر آن هستیم که در این نخستین موج ترجمه ادبیات کودک، شاخص‌های استاندارد به طور کلی رعایت شود و مبنای ما فعلا زبان انگلیسی و فرانسه است. اولویت ما در این کار ناشران ایرانی هستند که وجهه بین‌المللی دارند، زیرا این نگرانی وجود دارد که شاخص‌های متفاوت ناشران غیرایرانی برای انتشار اثر، به کلیت آن ضربه بزند.

بردستانی: کار دیگری که در دستور قرار داشت جمع‌آوری اسناد، نامه‌ها و عکس‌های شخصی آذریزدی بود. نخستین بازده این طرح، انتشار 15 نامه رد و بدل شده میان مهدی آذریزدی و امیر کاووس بالا زاده بود که امسال و با عنوان «پسر شهرزاد» در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد

در برنامه بلندمدت و پس از ارائه اساسنامه، به صورت جدی به جمع‌آوری پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌های با موضوع آذریزدی خواهیم پرداخت. تلاش می‌کنیم از تمام پایان‌نامه‌های حوزه کودک و نوجوان البته با محوریت آذریزدی حمایت کنیم.»

بحث راه‌اندازی یک جایزه ادبی با عنوان مرحوم آذریزدی، از حاشیه‌سازترین برنامه‌های بنیاد در یکی 2 سال گذشته است. رضا بردستانی، تاکید می‌کند هر چقدر زمان لازم باشد صرف خواهد شد تا دبیرخانه یک جایزه اصولی و بدون تعطیلی تشکیل شود. جایزه‌ای که برخلاف بزرگ‌ترین جوایز ادبی کشور، هیچ‌گاه بدون برگزیده نماند.

او می‌گوید: «ما مهدی آذریزدی را به عنوان بنیانگذار ادبیات نوین کودک و نوجوان ایران می‌شناسیم، در کنار آن ما کشوری هستیم که فرهنگ محوریم و خودمان را صاحب ادبیات و شعر می‌دانیم. در دنیا جوایز ادبی بسیار زیادی وجود دارد که هر یک معیارهای خاص خود را برای اهدای نشان دارند. برخلاف نظر برخی، این ایده بلندپروازانه‌ای نیست و ما اصرار داریم که مقدمات آن را در یک پروسه اصولی و بلندمدت فراهم کنیم.

این که جایزه منطقه‌ای باشد یا جهانی، جزو برنامه‌های کلان فرهنگی کشور است و مسوولان در مورد آن تصمیم خواهند گرفت. به دنبال دادن نوبل نیستیم، بلکه هدفمان این است که نشان بین‌المللی با نام مرحوم آذریزدی شکل بگیرد تا نام این استاد بزرگ زنده بماند. البته شدیدا هم مراقبیم که جایزه، ساز و کار‌های دولتی پیدا نکند.»

مسوول دبیرخانه بنیاد همچنین خبر می‌دهد: «با توجه به این که تصویرگری یکی از تاثیرگذارترین بخش‌ها در حوزه ادبیات مکتوب کودک و نوجوان است، تاسیس جایزه دوسالانه تصویرگری با محوریت آثار آذر یزدی، از دیگر برنامه‌های ماست.»

رضا بردستانی، خبر می‌دهد امسال نیز مراسم یادبود مهدی آذریزدی با تاخیر چند روزه برگزار خواهد شد: «برنامه‌ریزی کرده بودیم که این مراسم، راس روز 18 تیر در تهران برگزار شود اما متاسفانه خبر ناگوار درگذشت امام جمعه یزد، آیت‌الله صدوقی منتشر شد و به همین خاطر و به احترام این روحانی مراسم را عقب انداختیم. بنابراین در روز 21 تیر، خانه فرهنگ گل‌ها میزبان مراسم یادبود «یاد آذر» خواهد بود. 12 روز بعد از آن و در یزد نیز مراسمی با رویکردی متفاوت برگزار خواهد شد.»

رضا بردستانی، در پایان با تایید کندی روند مسائل اجرایی در بنیاد آذریزدی، درباره این نویسنده و بنیاد فرهنگی وی توضیح داد: «مهدی آذریزدی در طول حیات ادبی خود مرارت‌های زیادی دیده است. زمانی که او آغاز به نوشتن برای کودک و نوجوان کرد، هیچ کس در این زمینه فعالیت جدی نمی‌کرد. اساسا همین خلأ موجود در ادبیات بومی کودک بود که او را به نوشتن در این‌باره واداشت. اگر بخواهیم با شاخص‌ها و با توجه به حجم کاری که امروز برای کودک و نوجوان ایرانی انجام می‌شود موضوع را بررسی کنیم بدون شک نام آذریزدی در میان این همه نویسنده چندان شاخص نیست.

علاوه بر آن باید تاکید کنم که مهدی آذریزدی با این که تحصیلات آکادمیک نداشت، ساده‌نویسی مثنوی و شاهنامه را برای کودک امروز بنیان گذاشت که این خدمت کوچکی نیست. بیش از 50 سال طول کشید تا تاثیر بزرگ این نویسنده در سطح جامعه فرهنگی مشخص شود، بنابراین بنده ادعا ندارم که بنیاد بخواهد کاری فراتر از کار او انجام دهد. قرار نیست به نوشتن «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» ادامه دهیم، اما گمان می‌کنم اگر همه چیز مطابق میل ما پیش رود در سال‌های آینده در کلیت جریان ادبیات کودک و نوجوان اثرگذار خواهد بود.»

الناز اسکندری / جام‌جم


عکس : پگاه آهنگرانی بازداشت شد

   


پگاه آهنگرانی بازداشت شد

Persianv.com At site

پگاه آهنگرانی بازیگرجوان سینمای ایران بازداشت شده است. این بازیگر سینما سه روز است که در بازداشت به سر می?برد . بنا بر اخبار رسیده در این مدت پگاه آهنگرانی با خانواده خود تماسی نگرفته و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست.
Persianv.com At site
هنوز در مورد اتهامات احتمالی این بازیگر خبری منتشرنشده است.پگاه آهنگرانی بازیگر و فرزند منیژه حکمت از کارگردانان ایرانی و جمشید آهنگرانی کارگردان فیلم های «جوانمرد» و «شبیخون» است.
www.khabaronline.ir

 

 

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی


ده روش مؤثر برای مراقبت از کلیهها

ده روش مؤثر برای مراقبت از کلیه‌ها


به نظر می رسد اکثر افراد وقتی صحبت از خطر بیماری کلیوی می شود، آن را انکار می کنند، اما خوشبختانه چند اقدام پیشگیرنده برای جلوگیری از بروز آن وجود دارد.

فارس: به نظر می رسد اکثر افراد وقتی صحبت از خطر بیماری کلیوی می شود، آن را انکار می کنند، اما خوشبختانه چند اقدام پیشگیرنده برای جلوگیری از بروز آن وجود دارد.

با راهبردهای زیر شما می توانید سلامت کلیه هایتان را بهتر کنترل کنید:

1) یک برنامه کاهش وزن تنظیم کنید: به خاطر داشته باشید که اضافه وزن بسیار زیاد باعث پایین آوردن عملکرد کلیه ها می شود. شاخص توده بدنتان (BMI) را اندازه بگیرید و آن را با وزن سالم تان مقایسه کنید.

مراقب رژیم غذایی تان باشید و منظم ورزش کنید. باید کاری کنید که ورزش جزئی از برنامه زندگی تان درآید. منظور از ورزش فقط پیاده روی، دویدن با تمرین با وزنه نیست، حتی باغبانی، خانه داری، بالا و پایین رفتن از پله ها یا بازی کردن با بچه ها هم نوعی فعالیت فیزیکی به حساب می آید.

2) مراقب کلسترول تان باشید: کلسترول بالا همیشه با بیماری قلبی، سکته و بیماری های کلیوی همراه است. به همین دلیل است که کنترل سطح کلسترول خون تان برای سلامت شما ضروری است. سعی کنید یک رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و مصرف داروهایی که پزشک برایتان تجویز می کند را رعایت کنید.

3) سیگار را ترک کنید: سیگار کشیدن یا استفاده از سایر دخانیات یکی از عوامل مهم در بیماری های کلیوی مزمن است. پس همین امروز سیگارتان را ترک کنید تا خطر ابتلا به نارسایی های کلیوی را در خون تان پایین بیاورید. علاوه بر این سیگار ضربان قلب و فشار خون تان را هم بالا می برد. درست است که ترک سیگار کار سختی است اما اگر می خواهید از سلامتی تان مراقبت کنید، هیچ انتخاب دیگری ندارید.

4) آب بدنتان را تأمین کنید: خیلی افراد دچار کم آبی مزمن هستند. نوشیدن مقدار کافی آب اهمیت بسیار زیادی دارد مخصوصا در گرمای تابستان. کسانی که دچار "سنگ کلیه " هستند یا در گذشته "سنگ کلیه " داشته اند، باید برای تأمین آب بدنشان برنامه درستی داشته باشند. البته باید مراقب باشید بیش از اندازه هم آب مصرف نکنید. در صورت نیاز با پزشک خود مشورت کنید.

5) یک رژیم غذایی متوازن داشته باشید: یک رژیم غذایی "پرکربوهیدرات " کنترل دیابت را سخت تر می کند.

مواد غذایی "پرکربوهیدرات " عبارتند از؛ نان، پاستا، حبوبات، سیب زمینی و برنج. مصرف زیاد نمک هم با فشار خون ارتباط مستقیم دارد. بسیاری از افراد مبتلا به بیماری های کلیوی به مصرف زیاد نمک حساس هستند، بدنشان ورم کرده و فشار خون شان هم بالا می رود. علاوه بر این، همیشه بخاطر داشته باشید که رژیم های غذایی پرچربی نیز می تواند موجب تصلب شریان شود که یکی از بزرگ ترین عوامل بیماری های کلیوی است.

6) از مصرف برخی داروهای خاص و مواد مضر خودداری کنید: مصرف مواد ممنوعه عملکرد کلیه ها را ضعیف می کند، پس مراقب باشید.

حتی برخی داروهای متداول موجود در داروخانه مثل داروهای ضدالتهاب غیراستیروئیدی (مثل ایبوپروفن یا ناپروکسن سدیم) می تواند موجب ناراحتی های کلیوی جدی شود. گاهی اوقات برخی داروها (مثل آنتی بیوتیک ها) برای افرادی که ناراحتی کلیوی دارند باید با دوز متفاوتی تجویز شود.

حتی برخی گیاهان و مکمل ها می تواند به کلیه ها ضرر برساند.

7) برای کنترل دیابت خود اقدام کنید: دیابت یکی از متداول ترین عوامل بیماری کلیه ای مرحله آخر (ESRD) می باشد که از مرحله1 شروع شده و تا مرحله 5 پیش می رود. اینجاست که عملکرد کلیه ها تا جایی پیش می رود که نیاز به درمان جایگزین کردن کلیه می شود. این درمان شامل "دیالیز " یا "پیوند " می شود.

اگر به دقت قند خون تان را تحت کنترل داشته باشید بهتر می توانید از بروز بیماری شریان های کوچک خون که بیماری "شریانی میکرو " نامیده می شود جلوگیری کنید. این اختلال معمولا همراه با کمبود پروتئین در ادرار همراه است و در آخر منجر به آسیب کلیوی دیابتی می شود.

8) فشار خون تان را کنترل کنید: فشار خون دومین عامل متداول بیماری های کلیوی است. خیلی اوقات فشار خون بالا موجب حمله های قلبی، نارسایی قلبی، سکته یا بیماری کلیوی هم می شود. برای جلوگیری از ضعیف شدن عملکرد کلیه ها و مراقبت از مغز و قلب تان باید بطور مداوم فشار خون تان را تحت کنترل داشته باشید.

9) چکاپ های منظم را فراموش نکنید: اهمیت ویزیت منظم پزشک تان کاملا آشکار است و نیاز به توضیح ندارد. برای کنترل وضعیت سلامتی خود باید مرتب نزد پزشک بروید و آزمایش های مربوطه را انجام دهید.

10) پیگیری مستمر دستورات متخصصان: تحقیقات نشان می دهد که افراد مبتلا به بیماری های کلیوی در صورت دنبال کردن دستورات پزشک متخصص خود وضعیت بهتری پیدا می کنند. علاوه بر این، مراحل پایانی نارسایی کلیه معمولا مشکلات دیگری مثل؛ کم خونی، متابولیسم موادمعدنی استخوان و آماده سازی برای درمان جایگزین کلیه را همراه دارد. به همین دلیل این که ویزیت پزشک متخصص تان باعث می شود از یکی از مهم ترین اندام های بدنتان که "کلیه " است، مراقبت کنید.

حرف های نهایی

بیماری کلیوی رو به رشد است. خوشبختانه این بیماری ها قابل پیشگیری هستند. مطمئنا تشخیص زودهنگام می تواند عملکرد کلیه هایتان را طولانی تر کند. حفظ یک سبک زندگی سالم کار خیلی سختی نیست. به همین دلیل است که باید این توصیه ها را جدی بگیرید تا بتوانید از یک زندگی سالم لذت ببرید.

 

 

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی