گفتوگو با جلال مقامی، پیشکسوت دوبله: دیگر ما را نمی خواهند
جلال مقامی را به خاطر صدای به اصطلاح مخملیاش تقریبا همه میشناسند؛ البته شهرت و محبوبیت او تنها در صدایش خلاصه نمیشود، بلکه اجرای خوب برنامه «دیدنیها» او را در خاطر ما ماندگار کرد. جلال مقامی یکی از پیشکسوتان عرصه دوبله است و کارهای زیادی در این زمینه انجام داده است. او چندی پیش در برنامه «هنر دوبله» که در حال حاضر از شبکه تهران پخش میشود حضور پیدا کرد و ما هم به این بهانه سراغش رفتیم؛ اگرچه او خستهتر از همیشه است و روزگار چندان بر وفق مرادش نیست.
آقای مقامی اگر اشتباه نکنم شما وارد کار دوبله شدید تا روزنهای باشد برای ورودتان به دنیای سینما، درست است؟
بله. سال 37 ـ 36 بود که با این حرفه آشنا شدم. در دبیرستان به اتفاق یکی از دوستانم که بعدها کارگردان شد، کار نمایش میکردیم. ناظم مدرسهمان برادر حمید شرکت، اهل سینما بود و در ایتالیا فیلم دوبله میکردند. اما از اینها گذشته یکبار آقای حیدر صارمی (بازیگر قدیمی تئاتر) برای دیدن یکی از نمایشها به مدرسه ما آمده بود. پس از نمایش پیش او رفتم و خواستم مرا به تئاتر ببرد. اما گفت تو هنوز کوچکی و بهتر است به دوبله بروی. بعد از مدتی به استودیو عصر طلایی رفتم و آنجا مشغول شدم. دوبله آن زمان در 3 شیفت انجام میشد، بنابراین فرصت داشتم که هم درس بخوانم و هم کار کنم.
تعداد دوبلورها زیاد بود؟
آن زمان بیشتر بازیگران تئاتر کار دوبله انجام میدادند.
اولین جملهای را که گفتید به خاطر دارید؟
پس از دو سه هفته تمرین یک جمله به من دادند که آن را گفتم. من به جای جوانی که در یک هتل چمدانهای مسافران را تا اتاقهایشان میبرد و انعام میگرفت صحبت کردم. اولین جمله این بود، قربان متشکرم. من وظیفهمو انجام دادم.
و به طور حرفهای از چه زمان این کار را شروع کردید؟
پس از گذشت شش هفت ماه به دعوت آقای هوشنگ بهشتی و احمد رسولزاده به استودیوی دی.سی.ای رفتم و در فیلم «عروسی» که یک فیلم فرانسوی بود حرف زدم. این فیلم را به اتفاق آقای دوستدار دوبله کردیم. دوبله این فیلم اولین کار حرفهای من بود.
آقای مقامی تفاوت صدایتان را چقدر احساس میکردید؟
اصلا فکر نمیکردم صدایی دارم که بعدها بشود از آن به این طریق استفاده کرد. جالب است بدانید خیلی دوست داشتم خواننده شوم، البته صدای خوبی هم داشتم، اما دست تقدیر من را به این سمت کشاند که خدا را شکر راضی هستم.
راستی هنوز هم به اجرا فکر میکنید؟ به هر حال اجرای برنامه دیدنیها در ذهن مخاطب ماندگار شده است؟
خیر. دیگر اجرای اینگونه برنامهها به سن و سال من نمیخورد. آن موقع میتوانستم شیطنتهایی در اجرایم داشته باشم، ولی الان دیگر خیر. دوست ندارم فقط به خاطر حضور در تلویزیون، هر کاری را انجام بدهم.
اگر قرار باشد اجرا کنید، دوست دارید در چه برنامههایی حضور یابید؟
برنامههایی که محتوا داشته باشند و به درد مخاطب بخورند.
مدتی است برنامهای به نام هنر دوبله از شبکه تهران پخش میشود. به نظرتان آیا پخش اینگونه برنامهها در تلویزیون لازم است؟
من به شخصه لزومی نمیبینم. آخر تا کی بیاییم و بگوییم کارمان را از کجا شروع کردیم و جای چه افرادی حرف زدیم. مخاطب به اندازه کافی طی این سالها با کار ما آشنایی پیدا کرده است. ضمن این که به نظر من در دوبله بهترین نداریم، چون همه ما جزیی از یک کل هستیم. بنابراین خیلی با پخش اینگونه برنامهها موافق نیستم.
اما خیلی از مخاطبان نسل جدید دوست دارند با حرفه شما آشنا شوند؟
بله؛ اما زیادهروی هم خوب نیست.
یک دوبله خوب به چه چیزهایی بستگی دارد؟
به خیلی چیزها، اما رسم است که میگویند یک فیلم خوب 50 درصد از دوبله خوب را با خودش دارد. اگر نقش خوب باشد حتما دوبله هم خوب میشود.
بزرگترین دغدغه شما درباره کارتان چیست؟
به دوبله خیلی کمتر از گذشته اهمیت داده میشود. جالب است که حرفه ما در هیچ جا کلاس یا دانشگاهی ندارد و متاسفانه تعداد افرادی که دوست دارند از این تجربهها استفاده کنند هم خیلی کم است. به هر حال دوبله بسیار مهجور است و انگار کسی ما را نمیبیند.
تنظیم دیالوگها معمولا چقدر زمان میبرد؟
بستگی به ترجمه متنها دارد؛ چون مترجم درواقع کارش دادن محتوا به مدیر دوبلاژ است. مترجم هرگز نباید به محتوای فیلم خیانت کند. اما با این همه، ترجمه و نوشتن دیالوگها معمولا از 3 روز تا 2 هفته زمان میبرد. البته سلیقه مدیر دوبلاژ هم خیلی در این مورد نقش دارد.
در گذشته استقبال مردم از یک صدا چگونه مشخص میشد؟
اگر صدایی روی صورت یک بازیگر مینشست مردم حسابی استقبال میکردند و صدای آن فرد نقل محافل میشد. به یاد دارم یکبار در فیلم «شکوه علفزار» به جای وارن بیتی حرف زدم و وقتی مردم متوجه این موضوع شدند ریختند سرم و به گونهای از من استقبال کردند که پیراهنم پاره شد. به هر حال خاطرات بسیاری از آن روزها دارم.
از این که در خاطرات مردم دارای جایگاه خاصی هستید، چه احساسی دارید؟
راضی هستم و برایم شیرین است. مردم قدرت درک کار خوب از بد را دارند و خیلی خوب قضاوت میکنند. به هر حال از این که توانستهام خاطرات خوشی را برای مخاطبانم به جای بگذارم، خدا را شاکرم.
شما جزو آن دسته از دوبلورهایی هستید که از دوبلورهای جوان چندان استقبال نمیکنند؟
خیر. اتفاقا همیشه از این موضوع استقبال کردهام. آخر تا کی ما میتوانیم کار کنیم. به هر حال افرادی باید بیایند و جای ما را بگیرند. آقای بزرگی، مدیریت دوبلاژ سیما نیز در این مورد بسیار خوب عمل کردهاند و راه را برای دوستداران این کار باز گذاشتهاند.
یکی از ویژگیهای کار شما این است که با گفتن نقشهای کوچک مشکلی ندارید. در فیلم «دره من چه سرسبز بود» به جای یکی از پسرهای خانواده حرف زدید که نسبتا کوتاه بود، در حالی که آن موقع دوبلور نقشهای اول بودید.
برایم مهم نیست. چند تا نقش اینجوری میگویی و بالاخره یکی خوب از کار درمیآید.
میتوانید بگویید تا به حال چند فیلم دیدهاید؟
شاید به اندازه ستارههای آسمان شب.
هنوز هم به بازیگری فکر میکنید؟
خیر. همان اوایل چیزهایی دیدم که خیلی برایم خوشایند نبود. برای همین، بودن در این حرفه دیگر برایم دغدغه نبود و به آن فکر هم نمیکنم.