حسبان نخستین روزنامه گردشگری ایران ویژه نامه شهر جدید پردیس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ناگفته ها به روایت تصویر؛ از حقیقت ماجرا تا ازدواج در مرز

 

 

 

خبرگزاری مهر-گروه بین الملل: جهان هر روز تحولات بی شماری را تجربه می کند که رسانه ها بنا بر سلایق خود اقدام به پوشش آنها می کنند و البته در این میان برخی رویدادها نیز از قلم می افتد، اما عکسها حرفهایی دیگر را در خود پنهان دارند.

 

اولین تصویر امروز به تحولات سوریه است.

هر چند رسانه های غربی تبلیغات گسترده ای را درباره تحولات سوریه به راه انداخته اند، اما حقیقت ماجرا آن است که سوریه در روزهای اخیر شاهد حضور حامیان نظام به رهبری بشار اسد است.

دومین تصویر امروز مربوط به وضعیت حاکم بر افغانستان است.

کودکان افغانی به دلیل اشغال کشورشان توسط کشورهای بیگانه مجبورند تا ساعتهای بازی خود را در کنار نظامیان خارجی سپری کنند.

سومین تصویر امروز مربوط به نابودی مواد مخدر در پاکستان است.

دولت پاکستان در روز مبارزه با مواد مخدر اقدام به از بین بردن مقادیر قابل توجهی از مواد افیونی کرد. پاکستان و ایران به دلیل همسایگی با افغانستان از قربانیان اصلی قاچاق مواد مخدر در جهان هستند.

چهارمین تصویر امروز که رسانه ها توجه چندانی به آن نکرده اند مربوط به مراسم مذهبی به نام روز "ایوان کوپالا" در کشورهای روسیه، بلاروس، لهستان و اوکراین است.

در این کشورها مراسم به یک شکل برگزار می شود، اما هر یک از این کشورها در یکی از روزهای  ماه جاری میلادی اقدام به برگزاری مراسم مذهبی می کنند.

تصویر پنجم مربوط به آغاز فصل جدید مسابقات گاو بازی در اسپانیا است.

با وجود ممنوع شدن گاوبازی در باسک اسپانیا این بازی خشن همچنان در این کشور برگزار می شود و طرفداران زیادی نیز دارد.

تصویر دیگر مربوط به واقعیت جاری در مرز سوریه با ترکیه است.

در این تصویر زوجی دیده می شود که عروس سوری و داماد اهل ترکیه است و ازدواج آنها در مرز دو کشور برگزار شده و این در حالی است که رسانه های غربی هیاهوی زیادی را درباره فرار شهروندان سوریه و استقرار آنها در مرز ترکیه به راه انداخته اند، اما این عکس نشان می دهد که اوضاع در مرزهای دو کشور چندان هم ناآرام نیست.

و آخرین تصویر که البته تصویر جدیدی نیست و صرفا به دلیل جالب بودن انتخاب شده است.

این تصویر یک نظامی اهل جمهوری چک مستقر در افغانستان است. این سرباز به دلیل استفاده از عینکهای دید در شب و سایر تجهیزات چهره ای مخوف پیدا کرده است.


مادران و دختران

وقتی در نشستها و مهمانی های زنانه دایما بحث از تناسب اندام، غذاهای پر کالری و کم کالری و یا فلان متخصص تغذیه خوب و یا رژیمهای غذایی می کنید فراموش نکنید که چشمان و گوشهایی تیز مراقب صحبتها و رفتارهای شما مادران است و این گوشها و چشمها تعلق ندارد مگر به دختران شما .....

زیبایی شناختی

وقتی سارا 14 ساله در برنامه تغذیه روزانه خود یک سیب را می گنجاند، مادرش خوشحال از این است که فرزندش به غذاهای سالم روی آورده است، اما وقتی از خود سارا سوال می کنی او به شما خواهد گفت که سیب را به این خاطر انتخاب کرده که نمی خواهد کیک و شیرینی بخورد چون او را چاق می کند و باعث اضافه وزن و بدشکلی اندام وی می گردد. مادر سارا احتمالا از تبلیغات و تغییر نگرش نسل امروز شکایت دارد ولی اگر به رفتارهای خود این مادر هم توجه کنیم می بینیم خود وی نیز جلوی بچه ها بارها و بارها به چاق بودنش و اینکه باید خودش را لاغر کند اشاره کرده...... .

به طور قطع کنترل وزن برای سلامتی همه انسانها حیاتی و مهم است این مساله هم در جذابیت جسمانی تاثیر دارد و هم باعث افزایش کیفیت زندگی افراد می گردد. اما از طرف دیگر مشاهده می شود که اشتیاق مادران برای کاهش وزن می تواند تاثیر بزرگی را بر روی سلامت ذهن و جسم فرزندان در آینده به خصوص بر روی دخترها بگذارد. از طرف دیگر فشار همسالان، تصاویر رسانه ای، ارزشهای والدین و ... همه و همه بر روی تصاویر جسمانی که کودکان و به خصوص نوجوانان از خودشان دارند، تاثیر می گذارد.

امروزه نوجوانان ما از جانب تبلیغات، تغییر نگرشهایی که میان همسالان ایجاد شده، تصاویر مجلات و رسانه ها و ... ساعت به ساعت و لحظه به لحظه مورد هجوم قرار می گیرند و بیشتر و بیشتر به این نتیجه می رسند که زیبا نیستند، اضافه وزن دارند، صورتشان زیاد جوش می زند، قدشان کوتاه است و یا خیلی بلند هستند و ....

حال اگر در این جو، مادری انتقاد گر وجود داشته باشد که دایما بر ظاهر فرزندش تاکید داشته باشد و از طرف دیگر همیشه نگران ظاهر و اضافه وزن خود باشد، وضعیت وخیم تر و بدتر می شود به خصوص که این مساله تاثیر چند برابری بر روحیه دختران که بر زیبایی ظاهر بسیار تاکید دارند، می گذارد. مطالعات متعدد در دانشگاه "کنیون" نشان داده است که حساسیت بچه ها به ظاهر فیزیکی شان از همان سالهای کودکی شروع می شود. مثلا دختران دبستانی که مادرانشان همیشه نگران افزایش وزن و نحوه کم کردن آن صحبت می کنند، بیشتر به وزن و ظاهرشان حساسند. حتی دختران میزان اشتهایشان به غذا، تحت تاثیر نظر مادران است یعنی هر قدر مادر نسبت به مصرف انواع مواد غذایی علاقه نشان دهد، دخترش هم معمولا به همان اندازه از خوردن مواد غذایی لذت می برد.

امروزه نوجوانان ما از جانب تبلیغات، تغییر نگرشهایی که میان همسالان

ایجاد شده، تصاویر مجلات و رسانه ها و ... ساعت به ساعت و لحظه به

لحظه مورد هجوم قرار می گیرند و بیشتر و بیشتر به این نتیجه می رسند

که زیبا نیستند، اضافه وزن دارند، صورتشان زیاد جوش می زند،

قدشان کوتاه است و یا خیلی بلند هستند

در ادامه توصیه هایی به مادران ارایه می شود تا از طریق آن بتوانند تصایر مثبتی را در ذهن دخترشان ایجاد کنند:

* از ظاهر دخترتان انتقاد نکنید. دختران و به طور کلی نوجوانان به ظاهر و جسم خود بسیار حساس هستند آنها به کوچکترین نقص خود حساسند و حتی کوچکترین نقص و کمبودشان را بسیار بزرگ می بینند.

* تحریفات شناختی نوجوانتان را روشن کنید. برای نوجوانتان مشخص کنید که مدلهای مجلات، هنر پیشه های فیلمها، ماهواره و .. آنچه دیده می شوند نیستند. این تصاویر تا حد زیادی ساختگی بوده و نمایانگر ظاهر واقعی این افراد نیست.

* به عنوان مادر به تصویر بدنی که خودتان از جسم تان دارید توجه کنید. گاهی اوقات مادران خودشان دارای تصویر منفی از بدنشان بوده و ناخود آگاه پیامهای منفی را ارسال می کنند که بر ذهنیت دخترشان تاثیر می گذارد. اگر شما جز این دسته از مادران هستید که تصویر منفی از ظاهرتان دارید(البته بدون قصد و غرض خاص) بهتر است که در نظرات و افکار خود تجدید نظر کنید.

* تعریف تان از زیبایی را گسترش دهید. به طور واضح و باز با دخترتان در مورد تعریف زیبایی، سلامت جسمانی، جذابیت ظاهری و.. صحبت کنید. برایش مشخص کنید که میان بزک و آرایش و زیبایی واقعی فرسنگها اختلاف وجود دارد همچنین مساله زیبایی نسبی بوده و مقایسه بردار نیست لذا توصیه می شود که اصلا به آنها اجازه مقایسه کردن خود با دیگران را نداده و خودتان هم از این کار خودداری کنید.
زیبایی شناختی

*جنبه های مثبت ظاهر دخترتان را به وی گوشزد کنید. هر انسانی در ظاهر خود دارای امتیازات و زیبایی های خاص خود است لذا حتما این موارد را مورد توجه قرار داده و به دخترتان گوشزد کنید. برای مثال " رنگ چشمهایت واقعا منحصر به فرد است" و یا " چه قد رعنایی داری" و .... البته منظور ما اغراق و بیان غیر واقعی زیبایی ها نیست بلکه به نکات مثبت و واقعی وی اشاره کنید و اجازه دهید که او این نکات مثبت را بشنود.

دختران میزان اشتهایشان به غذا، تحت تاثیر نظر مادران است یعنی هر قدر مادر نسبت به مصرف انواع مواد غذایی علاقه نشان دهد، دخترش هم معمولا به همان اندازه از خوردن مواد غذایی لذت می برد.

*به دخترتان بیاموزید که نکات مثبت و منفی ظاهرش را توام با هم بپذیرد. به او اجازه ندهید که جلوی آینه ایستاده و خود را به باد انتقاد بگیرد. اگر می بینید که دایما از ظاهر خود اعلام نارضایتی کرده و خود را مورد سرزنش قرار می دهد جلوی انتقادش را گرفته و عبارات و صحبتهای وی را با جملاتی مثبت ادامه دهید مانند:

" از تناسب اندام خوبی برخوردارم و نسبت به همسالان خود کمبود یا اضافه وزن ندارم، پوستی روشن دارم و یا دندانهای ردیف و منظمی دارم و ...."

 

فراموش نکنید که وقتی شما به عنوان مادر خانواده درباره فیزیک ظاهر بدن تان اظهار نارضایتی می کنید و خودتان را چاق اطلاق می نمایید، درست غذا نمی خورید، مواد غذایی را مواد چاق کننده می نامید و ... اینها همه احساس بدی در دخترتان حتی در سنین بسیار بسیار پایین ایجاد کرده و زمینه این گونه رفتارها را در نوجوانی برایشان ایجاد می کند پس تغییر دیدگاه را از خودتان که مادر هستید شروع کنید.


بخش خانواده ایرانی تبیان


خیانت هایی که عادی شده

یک استاد دانشگاه، فروش دین و اخلاق را هدف اصلی غربی‌ها در تولیدات فرهنگی برای کشورهای اسلامی دانست و گفت: منسوخ کردن ازدواج و گسترش روابط آزاد در جامعه هدف اصلی سریال‌های ماهواره است.

فارسی وان

فائزه عظیم زاده اردبیلی اظهار داشت: یکی از برنامه‌ها و سیاست‌های جهان غرب برای مبارزه با باورهای دینی و از بین بردن نگاه تقوایی در جامعه، طراحی رسانه در عرصه بین‌الملل و ایجاد یک فضای مخرب بین افراد است.

وی افزود: برنامه‌ریزی جهان غرب در جهت هویت زدایی، دین زدایی، خانواده ستیزی و خانواده گریزی است و بر اساس این محورها به تولید فیلم و برنامه می‌پردازند.

این استاد دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه نگاه اساسی فیلم‌هایی که توسط رسانه‌های غربی تولید و از طریق ماهواره به طور رایگان در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گیرد از میان بردن نگاه عفیفانه مرد و زن در خانواده است، گفت: آن‌ها تلاش می‌کنند تا زیور عفاف را به عنوان یک عامل مخرب جلوه دهند و تعهد و پایداری افراد خانواده را نسبت به هم از میان ببرند.

 

تضعیف باورهای مذهبی نتیجه سریال‌های ماهواره‌ای

وی ادامه داد: برنامه‌های نامناسب ماهواره به دنبال ترویج احساس آزادی مطلق و یا همان لیبرالیسم جنسی هستند؛ لیبرالیسم جنسی به دنبال ایجاد آزادی برای روابط جنسی مطلق بوده که هدف غرب اشاعه این فرهنگ است که از دستاوردهای اومانیسم محسوب می‌شود.

عظیم زاده اردبیلی با اشاره اینکه غرب در مرحله نخست برای زدودن خداباوری تلاش می‌کند، عنوان کرد: در مرحله بعد باورهای دینی مورد هجوم قرار گرفته و پس از آنکه حساسیت‌های دینی کاهش یافت به ترویج مفاسد دینی می‌پردازند و فرد را از دین گرایی دور می‌کنند.

این استاد دانشگاه امام صادق (ع) گفت: نمونه بارز ترویج مفاسد دینی، عفاف زدایی و ایجاد حس رقابت زن و شوهر نسبت به یکدیگر است یعنی آن‌ها به جای اینکه انیس و مونس هم باشند به صورت رقیب یکدیگر نمایش داده می‌شوند و نسبت به هم وفاداری، تعهد و پایبندی ندارند.

استاد دانشگاه امام صادق (ع) گفت : ما نباید در برابر دنیای غرب انفعالی برخورد کنیم و منتظر باشیم تا آن‌ها سریال ساخته و ما آن را رد کنیم بلکه باید آموزه‌های دینی و اخلاقی را فعالانه و پویا برای جامعه تبیین کنیم

زدودن حیا و تعهد در خانواده

وی هدف اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره را زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده‌ها دانست، اظهار داشت: حس رقابت جنسی و تفکر آزاداندیشی مطلق حاصل این فیلم‌ها است؛ خیانت زن و شوهر نسبت به یکدیگر و ایجاد فضای آزادی مطلق برای فرزندان بدون نظارت پدر و مادر ره‌آورد فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای است.

عظیم زاده اردبیلی تصریح کرد: فروش دین، اخلاق و خانواده محوری هدف اصلی غربی‌ها در تولیدات فرهنگی برای کشورهای اسلامی است و تک محوری کردن خانواده، منسوخ کردن ازدواج و گسترش روابط آزاد در جامعه مدنظر غرب و صهیونیسم است.
فارسی وان

وی اضافه کرد: ما نباید در برابر دنیای غرب انفعالی برخورد کنیم و منتظر باشیم تا آن‌ها سریال ساخته و ما آن را رد کنیم بلکه باید آموزه‌های دینی و اخلاقی را فعالانه و پویا برای جامعه تبیین کنیم.

 

خیانت زن و شوهر نسبت به هم امری عادی در فیلم‌های ماهواره

استاد دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه سریال‌های مختلف مانند حضرت یوسف (ع) و مختارنامه که برگرفته از مباحث دینی بوده مورد استقبال زیاد مردم قرار گرفتند، افزود: استقبال مردم از این فیلم‌ها حاکی از تشنگی آن‌ها نسبت به آموزه‌های دینی است.

عظیم زاده اردبیلی گفت: فرهنگ‌سازی در جامعه ضرورت دارد ما قطعاً نمی‌توانیم معادل هزینه‌ای که غرب برای تغییر فرهنگ جامعه ایران از طریق ساخت سریال‌های مختلف صرف می‌کند برای ساخت فیلم هزینه کنیم تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که جامعه در مقابل پدیده ماهواره واکسینه شود و بتواند از خود دفاع دینی و معرفتی کند.

وی بیان کرد: وقتی خانواده ایرانی بداند استفاده از ماهواره چه اثر مخربی دارد و آمار طلاق و سن ازدواج را بالا برده و خیانت زن و مرد را به هم ترویج می‌دهد، حتی اگر دین مدار نباشد، از ماهواره استفاده نمی‌کند.

 

منبع : جهان


پنج تهدید برای سلامت خانمها

همه ما می‌توانیم تا حدودی خطرات و بیماری‌هایی که سلا‌مت ما را تهدید می‌کند‌، نام ببریم ولی آگاهی دقیق از شایع‌ترین عوامل مرگ‌و میر ونحوه مبارزه با آنها ، به ما این توانایی را می‌دهد که بیشتر و بهتر از خود محافظت کنیم. موارد زیر لیستی از پنج عامل اول مرگ و میر زنان در آمریکاست. مطالعه این لیست فرصتی است برای یادگیری درباره هریک از خطراتی که در کمین شماست و اینکه چه‌طور خطر آنها را کاهش دهید.

)? بیماری قلبی
حتماً تعجب کردید! چون خیلی از خانم‌ها فکر می‌کنند سرطان سینه شماره ? باشد. شمار مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی از هر سرطان دیگری بیشتر است. ولی یک خبر خوش هم وجود دارد و آن هم اینکه بیماری قلبی یکی از قابل پیشگیری‌ترین بیماری‌هاست. به این ترتیب که:
- سیگار نکشید.
- رژیم غذایی سرشار از میوه، سبزیجات و محصولات غله کامل داشته باشید.
- به‌طور منظم ورزش کنید.
- مشکلات دیگری که می‌توانند بر قلب شما اثر بگذارند نظیر فشارخون بالا، کلسترول بالا و دیابت را کنترل کنید.

)? >)2 سرطان
کشنده‌ترین سرطان در میان زنان آمریکا سرطان ریه و پس از آن سرطان سینه است. حداقل یک سوم از تمام مرگ‌های ناشی از سرطان به تغذیه و سایر موارد قابل کنترل زندگی مربوطند. هر کاری که می‌توانید برای کاهش خطر سرطان انجام دهید:‌
- سیگار نکشید.‌
- به طور منظم ورزش کنید.
- از مواجهه بیش از حد با آفتاب بپرهیزید.
- به طور منظم آزمایش‌های غربالگری برای پیشگیری از سرطان ( نظیر پاپ اسمیر و ماموگرافی) را انجام دهید.

)? سکته مغزی
سیگار کشیدن و فشارخون بالا عوامل خطرزای مهم سکته مغزی هستند. اگر سابقه فامیلی سکته مغزی دارید بیشتر مواظب خود باشید. کارهای زیر باعث پیشگیری از سکته مغزی می شوند:
- سیگار نکشید.
- فشار خونتان را کنترل کنید.
- کلسترول خونتان را کم کنید.
- چربی‌های اشباع شده را کمتر مصرف کنید.
- به طور منظم ورزش کنید.

)? بیماری‌های ریه
بیماری‌هایی مثل آمفزیم و برونشیت در این گروه جای دارند. علت اصلی این بیماری‌ها سیگار کشیدن است که باعث سرطان ریه نیز می‌شود. با پیشرفت بیماری های مزمن ریه، کیفیت زندگی فرد مبتلا افت می‌کند و وی دچار تنگی نفس شده و فعالیت‌هایش محدود می‌شوند. چنین فردی ممکن است در نهایت نیازمند اکسیژن یا حتی کمک‌های مکانیکی برای تنفس باشد. تنها راه پیشگیری از این بیماری‌ها یک چیز است: سیگار نکشید و از دود سیگار دیگران هم دوری کنید.‌

)? آلزایمر
بیماری آلزایمر یک بیماری پیش رونده است که باعث تحلیل رفتن مغز می‌شود و با فراموشی ساده تفاوت دارد. این بیماری می‌تواند در نهایت به یک اختلال برگشت ناپذیر روانی منجر شود.

حرف آخر
از این خطرات آگاه باشید اما وحشت نکنید. هر آنچه که می‌توانید برای داشتن یک زندگی سالم انجام دهید مثلاً رژیم سالم و فعالیت فیزیکی داشته باشید، آزمایش‌های منظم پیشگیری را انجام دهید و به محیط زندگی خود توجه کنید. به این ترتیب زندگی سالم و طولا‌نی خواهید داشت.


5 نیاز اساسی و مهم همه زوجین

سعید حاج سعیدی، روان‌شناس و مدیر مرکز مشاوره ترنم زندگی : پنج نیاز اساسی داریم و وجود آنها برای مردها و زنان فرقی نمی‌کند. شاید من به اندازه‌ای زیاد به قدرت نیاز داشته باشم، اما نیاز فرد دیگری به قدرت خیلی کمتر از من باشد ؛همه افراد به هر حال این نیاز را دارند، فقط ممکن است مقدار آن در هر کدام فرق کند.

پیامبر (ص) با آن همه مناجات و جایگاهی که داشت و رحمت‌اللعالمین بود باز هم مناجات می‌کرد و به دعا علاقمند بود، اما کسی مثل بایزد بسطامی با کمترین مناجات به درجه اوج می‌رسید، چون هر کدام از این افراد ظرف وجودی خود را داشتند.

بنابراین همه افراد مثل یکدیگر نیستند. پنج نیاز اساسی داریم که در همه افراد یکسان است. اول میل به آزادی است. اینکه بتوانی خودت تصمیم‌گیر زندگی‌ات باشی. دوم میل به قدرت. اینکه به تو امر و نهی نشود و قدرت انتخاب داشته باشی. سوم بقا، در بحث بقا مادیات مطرح است؛کار،مسکن ، مسایل جنسی و ...، چهارم تفریح است. هر کسی نیازها و علایقی دارد که از کودکی همراه او بوده است. پنجم میل به عشق و محبت است. این میل در هر کسی متفاوت است. وقتی افراد تست سازگاری بدهند از میزان وجود این نیازها در طرف مقابل‌شان آگاه می‌شوند.

این پنج اصل مهم‌ترین مواردی هستند که در حال حاضر در بحث مشاوره قبل از ازدواج روی آنها کار می‌کنیم. بررسی می‌کنیم که افراد دراین زمینه‌ها در چه جایگاهی هستند و آیا در آینده دچار مشکل می‌شوند یا نه


من هیچ علاقه ای به رابطه زناشویی با همسرم ندارم

بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات
در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است .

من هیچ علاقه ای به رابطه زناشویی با همسرم ندارمسارا که از ازدواج اولش دارای یک دختر است درمورد زندگی فعلی و ازدواج مجددش می گوید. او می گوید که من و سامان زندگی خوبی داشتیم حتی از لحاظ زناشویی هم هیچ مشکلی نداشتیم. آنها 6 سال است که ازدواج کرده اند و این ازدواج دوم هر دوی آنهاست و این هیچ خللی در زندگی آنها وارد نکرده بود. او می گوید تا 3 سال پیش زندگی خوبی داشتند و مانند تازه عروس و دامادها زندگی می کردند.
سارا می گوید: اما حالا هیچ خواسته و نیاز جنسی و هیچ شور و هیجانی ندارم. دوست دارم مثل سابق رابطه بهتری با هم داشته باشیم اما نمی توانم. طی چند سال اخیر چندکیلو وزن اضافه کردم و این شاید یکی از علتهای سردی در روابط جنسی ام شده است. اما حالا به این نتیجه رسیدم که حتما عمل جراحی که سه سال پیش داشتم(عمل بیرون آوردن رحم) علت اصلی این سردمزاجی من در روابط زناشویی ام بوده و این همان چیزی است که روابط جنسی من را تحت الشعاع قرار داده. از بعد از عمل جراحی ام، به دو متخصص زنان مراجعه کردم و درمانهای زیادی از هورمون درمانی و داروهای گیاهی گرفته تا داروهای شیمیایی را امتحان کردم تا تمایلاتم را بهبود بخشم. اما هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کدام از آنها کمکم نکرد.
من و سامان ماه به ماه هم به یکدیگر ابراز علاقه نمی کنیم. اگر به ندرت هم ابراز علاقه کرده و رابطه زناشویی داشته باشیم، هرگز مثل سابق و اوایل ازدواجمان نیست. ایجاد رابطه زناشویی برای من سخت است و احساس میکنم که این رابطه زناشویی به من تحمیل شده است. در مقابل سامان احساس می کند که من هیچ توجه و علاقه ای به او ندارم. بارها برایش توضیح داده ام که من عاشقش هستم و هنوز هم برای من جذابیت های خاص خودش را دارد. فقط من حال و حوصله برقرار کردن رابطه زناشویی را ندارم. برای مثال، چندروز پیش وقتی من از سرکار برگشتم، سامان از من درخواست رابطه زناشویی کرد اما من خسته بودم و درخواست او را رد کردم. هرزمانی که مانعش می شوم، سامان عصبانی می شود و اخم می کند. من احساس می کنم سامان ظرفیت کمی دارد و از هر چیزی زود عصبانی می شود. این موضوع در مورد انتقاد کردن از او، یا نادیده گرفتن خانواده اش هم صدق می کند.

تفکرهای سارا ادامه دارد
اما او گاهی اوقات متوجه این موضوع نمی شود که من به مهلت بیشتری نیاز دارم. کار من پر استرس است. من مدیر برنامه ریزی شرکت هستم و ساعت کاریم زیاد است. اما سامان استاد اقتصاد است و شش ماهی بود که برای انجام تحقیقاتی برای نوشتن کتابش در خانه مانده بود. علاوه بر کارش، دو پسر او که یکی 17 سال و دیگری 19 سال دارند و نزدیک مادرشان زندگی می کنند، در زندگی او از اهمیت خاصی برخوردار نیستند. سامان به ندرت دوستان دانشگاهیش را می بیند، و به ندرت خودش را سرگرم می کند یا ورزش می کند. تمام توجه او و دنیایی که پیرامون او را احاطه کرده من هستم. و این برای من خسته کننده است.

سامان تصور می کند که من پسرهایش را دوست ندارم و من را متهم کرده است که برای به هم پیوستگی و اتحاد خانواده اش تلاش نمی کنم. من به تحمیل کردن خودم به دیگران چندان تمایل ندارم. اما سامان از من انتظار دارد که اتحاد و نزدیکی خانواده اش را برقرار کنم. حالا پسرهای سامان یکسره به ما سر میزنند. من احساس می کنم که رفت و آمد زیاد آنها به خانه ما بدون هماهنگی باعث اختلال در زندگی خصوصی ما شده است. دراین شرایط ما چاره ای جز جر و بحث نداریم.

تا زمانی که من، سامان و خانواده اش را ملاقات کردم هیچ پیش زمینه ای درمورد خود و خانواده اش نداشتم. من سومین فرزند خانواده هستم. از زمانی که پدرم فوت کرد مادرم خودش را مرکز توجه قرار داده بود10 سال پیش وقتی پدرم فوت کرد مادرم نقل مکان کرد و من به ندرت او را می بینم. برادر و خواهرم هم شهرستان زندگی می کنند.
من سامان را در یک مهمانی دوستانه دیدم. به نظر من سامان اولین مردی بود که به طور جدی علاقه مندش بودم. آشنایی ما از آنجا شروع شد. سامان به هر طریقی سعی داشت به من ابراز علاقه کند. اما من هرگز چنان حسی به او نداشتم. وقتی سامان از من خواست به مشاوره برویم درخواستش را رد کردم و به او گفتم من قبلا مشاوره رفتم. درواقع من قانع نشده بودم که می توانم تغییر کنم. من با همسر سابقم هم مشکلات سردمزاجی جنسی داشتم و هیچ وقت او را مقصر نمی دانم.

 

تفکرهای سامان
من تقریبا تسلیم شدم
سامان یک مرد 43 ساله که هنوز هم مثل بسکتبالیستها به نظر می رسد می گوید وقتی سارا به درخواستهای من هیچ توجهی نمی کرد من احساس سرخوردگی پیدا کردم و تا حدی تسلیم او شدم. او می گوید سارا اصلا به ایجاد رابطه زناشویی علاقه ای نداشت و نزدیک به 3 سال هیچ رابطه زناشویی با هم نداشتیم. او همیشه به من می گفت اصلا هیچ شور و هیجانی ندارم چون وزنم زیاد شده است. اما من هنوز هم فکر می کردم که او برای من زیباست. اما همیشه سعی می کردم با صحبت کردن او را متقاعد کنم. اما من احساس می کردم که جاذبه ای برای او ندارم.
کناره گیری های سارا در ابعاد دیگری از زندگی مان هم خودش را نشان داد. او عصبانی بود و به جای لبخند زدن تقریبا همیشه بداخلاقی می کرد. او من را یک آدم احمق تصور می کرد که هیچ کاری را نمی توانم به نحو احسن انجام دهم. مثلا اگر قبض را سرموقع پرداخت نمی کردم از نظر او وظیفه شناس و مسئولیت پذیر نبودم. اگر من از او می خواستم که به جمع من و پسرانم بپیوندد تا یک فیلم را با هم ببینیم برای او به این معنی بود که من برای حیطه شخصی او احترام قائل نیستم. من از اینکه پسرانم رفت و آمد به خانه من را به خانه مادرشان ترجیح می دادند خوشحال بودم اما می دانستم که سارا این موضوع را یک نوع فضولی و آنها را مهمانان ناخوانده می دانست.

رابطه ما ناامید کننده بود
پدرمن کارمند شرکت برق بود و مادرم حسابدار. پدر و مادرم من و خواهر و برادرانم را در رفاه کامل قرار داده بودند. من هنوز هم از اینکه مرتبا به دیدار من می آیند ممنون و سپاسگزارم. پدر و مادر من هر دو کار می کردند و همه ما را به دانشگاه فرستادند. من هرگز پدرم را به خوشحالی روزی که در آزمون دکترا قبول شدم ندیده بودم.

در ابتدا من عاشق تدریس بودم اما سیاستهای دانشگاه مرا از پا درآورد. من می خواستم ساعتها ورزش کنم، کتابی که 20 سال برایش برنامه ریزی کرده بودم را تمام کنم. من احساس می کردم هنوز جای زیادی برای پیشرفت دارم اما به خاطر سارا علایقم را رها کردم. شما فکر می کنید حالا که من و سارا زمان زیادی را در خانه به خوبی و خوشی با هم سپری می کنیم؟ اما نه برعکس!

رابطه بین ما خیلی ناامید کننده است چون ما هردو در ابتدا با هم رابطه خیلی خوبی داشتیم. وقتی من و سارا همدیگر را ملاقات کردیم فورا احساس کردیم از همه لحاظ برای هم مناسب هستیم. هر دوی ما مطلقه بودیم، هر دو بچه داشتیم و هردوی ما یکدیگر را درک کردیم و به خواسته های هم احترام گذاشتیم. من واقعا نمی دانم چه اتفاقی افتاد. بحث و جدل های ما تمام نشدنی است. من اعتراف می کنم که اخلاق بدی دارم اما اکثر اوقات سعی می کنم بحث را تمام کنم تا زمانی که هردوی ما آرام شویم اما او اجازه نمی دهد. من حتی سعی می کنم از اتاق بیرون بیایم اما او همیشه صحبتهایش را ادامه میدهد.
حالا می دانم که من باید تغییراتی را در زندگی ام ایجاد کنم. من ارتباط با دوستانم را از دست داده ام، و باید اعتماد به نفسم را تقویت کنم تا کتابم را به پایان برسانم. اما با وجود همه اینها، من می خواهم ارتباطم را با همسرم دوباره برقرار کنم. نمی دانم چقدر طول می کشد. بله من در رابطه زناشویی موفق نبودم اما علاقه و شور و هیجان بین ما هم موفیت آمیز نبوده. تا کی می خواهد طول بکشد؟ تا همیشه؟

نظر مشاور
مشاور پاسخ می دهد: خواسته های ضعیف و کمِ جنسی در هر سنی و به دلایل مختلفی ممکن است اتفاق بیفتد. این موضوع ممکن است مادام العمر باشد یا موقتی، مثلا ممکن است به دلیل شرایط فیزیکی مانند بیماری، مصرف دارو،یائسگی یا حتی استرس باشد. سارا به من گفته بود که از زمانی که رحمش را جراحی کرده تغییراتی از قبیل خشکی واژن، عرق های شبانه، و گرگرفتگی در بدنش مشاهده کرده بود. و این تغییرات برای کاهش میل به رابطه زناشویی نرمال و طبیعی است. من تردید دارم که دلایلی غیر از دلایل فیزیکی برای این عدم تمایل به برقراری رابطه زناشویی وجود دارد.

من به سارا گفته بودم که برای اینکه رابطه زناشویی اش را به حالت نرمال و طبیعی برگرداند باید رابطه خود با همسرش را خارج از محیط اتاق خواب بهبود بخشد. خانواده آنها، بچه هایشان، و شغلشان در ایجاد بحث و مشاجره موثر هستند و در رابطه آنها تاثیر زیادی می گذارند. سارا معتقد است که سامان نیاز او برای زندگی شخصی و خصوصی اش را نادیده گرفته و این موضوع را با سردی در رابطه زناشویی که منجر به عصبانیت و ناراحتی سامان می شود جبران می کند. بعد از ممانعت های بسیار سارا، سامان حالت تدافعی پیدا می کند و از اتلاف انرژی بر روی آن صرف نظر می کند.

ما استراتژی های مختلفی برای کوتاه شدن بحث بین آنها و بهبود روابطشان پیشنهاد کردیم. آنها موافقت کردند که به محض اینکه احساس کردند بحثشان درحال بالا گرفتن است مکث کنند و بحث را خاتمه دهند. من به آنها ماموریت دادم مثلا اگر درحال بحث کردن بودند و اگر سامان لحظه ای مکث کرد سارا باید به جای ادامه دادن بحث به آن احترام بگذارد. این کار به سامان اجازه می دهد که حالتش را کنترل کند و به آرامی صحبت کنند. من همچنین به سامان گفتم وقتی سارا منتقدانه صحبت می کند و عیبجویی می کند چند لحظه ای صبر کند. به این شکل بحث کوتاه می شود. با این کار سامان دیگر مقابل سارا گارد نمی گیرد و به لحظات خوبی که باهم سپری کردند تمرکز می کند.

سامان همچنین باید شادی و نشاط را در زندگی اش که زیاد با سارا مرتبط نیست به دست بیاورد. ما درمورد اینکه چگونه می تواند شادی و نشاطش را دوباره به دست بیاورد بحث کردیم. مثلا سامان بعد از چند جلسه مشاوره به من گفته کتابش باید تا آخر تابستان تمام شود. همچنین او گفته قرار است دوباره تدریسش را از پاییز از سر بگیرد. با پیشنهادات من سامان دوباره ارتباطش را با دوستان و همکارانش برقرار کرد و پروژه های جدیدی برای انجام دادن برداشت. سارا می گوید: حالا سامان دیگر سرش حسابی شلوغ شده است و من از او خواهش می کنم کمی هم وقت برای من بگذارد.

در پایان من به همه زوج ها توصیه می کنم تعادل را حفظ کنید. بعضی از زوج ها زمان زیادی را صرف کارهایشان می کنند، بعضی ها فقط به مسائل جنسی می پردازند، و بعضی ها هم به احساسات می پردازند که باعث مشکلاتی در فعالیتهای جنسی می شود. همدیگر را درک کنید، به یکدیگر محبت کنید، رابطه زناشویی را به دیگری تحمیل نکنید. شرایط را برای ایجاد یک رابطه زناشویی خوب فراهم کنید مثلا موسیقی بگذارید، نور اتاق را کم کنید و شمع روشن کنید. از با هم بودن لذت ببرید. بعد از چند هفته، متوجه می شوید که چقدر از با هم بودن لذت می برید.

در ضمن، من به سارا کمک کردم تا تصور و ذهنیتش را درمورد خودش مخصوصا اندامش بهبود دهد. من چند جمله کلیدی به او دادم تا زمانی که احساس بدی نسبت به خودش داشت آنها را تکرارکند. "هیچ وقت همسرم به خاطر ظاهرم با من رابطه زناشویی برقرار نمی کند". سارا اینقدر این جمله ها را تکرار کرد تا حس منفی نگری او از بین رفت. من همچنین به او گفتم باید کارهایی انجام دهد تا حس شور و هیجان برای رابطه با همسرش برقرار شود. به او پیشنهاد کردم به ظاهر و اندامش بیشتر رسیدگی کند، ورزش کند و موسیقی مورد علاقه اش را گوش دهد.

بعد از 5 ماه سارا و سامان رفتارهای سابقشان را کنار گذاشتند. من پیشنهاد دادم برای اینکه سارا از ممانعت دربرابر رابطه زناشویی دست بردارد، سارا پیشقدم باشد. آنها تصمیم گرفتند آخر هفته خوبی را با هم سپری کنند و به مسافرت بروند. وقتی که برگشتند به آنها گفتم برای رابطه زناشویی تان زمان بندی کنید. سامان هم قول داد که از پسرانش بخواهد تا قبل از آمدن به خانه آنها با پدرش هماهنگ کند. سارا هم قول داد تا وقت بیشتری را با مهمانهایش به خصوص پسران سامان سپری کند.
سامان و سارا بعد از یک سال و با صبر و حوصله یکدیگر مشکلشان حل شد. سارا می گوید من فکر می کردم رابطه زناشویی تفریح زندگی است و نباید زمان و تمرکز زیادی روی آن گذاشت اما حالا متوجه شده ام که باید آن را روز به روز بهتر و بهتر کرد.


روشهای جذاب کردن زندگی زناشویی

روشهای جذاب کردن زندگی زناشویی

 

بیایید با به خاطر آوردن لحظه‌ای که برای نخستین بار مردی را که امروز همسر شماست دیدید، کار را شروع کنیم. به یادآوردن این لحظه، مهم است. آیا به خاطر می‌آورید که هر بار که برای دیدن شما به خانه‌تان می‌آمد، چقدر مرتب و منظم و خوش‌لباس بودید؟ آیا آن حمام گرفتن‌های طولانی و سپس آرایش کردن‌ها و عطر زدن‌ها و شادابی و خوش برخوردی‌های خود را به یاد دارید؟ در آن زمان خیلی مطمئن بودید و به قدری هیجان داشتید که برای دیدن او دقیقه شماری می‌کردید.

با شور و هیجان برای دیدنش می‌رفتید و می‌دانستید که از دیدن شما و از بودن در کنار شما خوشحال خواهد بود.
شما خود می‌دانید که تنها کسی هستید که شوهرتان از دیدن شما دچار هیجان و شادی می‌شود. به خاطر آورید که شما تنها دختری بودید که او برای زندگی ، بانوی خانه و شریک اصلی زندگی خویش از میان آن همه دختر انتخاب کرد. شما تنها کسی هستید که او برای هم‌زبانی و همدلی و همراهی خویش در مسیر پرفراز و نشیب زندگی آینده خویش برگزیده است، در حقیقت تنها کسی هستید که می‌توانید هر وقت که بخواهید او را به اوج آسمان‌ها بفرستید.

? پرتحرک، با حرارت و جذاب باشید.
یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که شما از نظر درونی و ظاهری هر روز برای او تازه‌تر و جذاب‌تر باشید. او عاشق تمامی وجود شماست. در حقیقت مشتاق و آرزومند آن است که هر روز از باغ پرطراوت وجود شما گلی تازه بچیند.
ظاهر آراسته و پوشش زیبای شما همان چیزی است که شوهر شما در نخستین برخورد پس از ورود به خانه، از شما می‌خواهد. او می‌خواهد موقع مراجعت به منزل، دختر رویاهایش واقعاً یک خانم به تمام معنا باشد، با تمام ویژگی‌های یک زن زیبا و طناز، شادابی و شیطنت یک دختر جوان و سرزنده، لطافت و طراوت یک گل. این نیاز و انتظار واقعی یک مرد از همسر خود است.
خانم‌های عزیز، به خاطر بسپارید که مردها آدمهای عجیبی هستند . یک مرد قبل از اینکه به شخصیت یک زن توجه کند، ابتدا سر و وضع ظاهری او را می‌بیند.
هرگز از ظاهر آراسته خود به‌منظور دیگر غیراز جلب و بیان محبت استفاده نکنید. مطمئن شوید که نیت و رفتار شما با لباس پوشیدنتان متناسب است و هرگز قصد ندارید از این ابزار برای سلطه به همسر و رسیدن به اهداف پنهانی استفاده نمایید. او کاملاً احساس خواهد کرد و عکس‌العملی برخلاف خواسته شما نشان خواهد داد.
? چگونه همسرمان را به خانه جذب کنیم.
به جای اینکه شوهر خسته شما به هنگام ورود به خانه، در آشپزخانه یا اطاق‌ها به دنبال همسرش بگردد، بی‌درنگ برای استقبالش به جلوی درب خانه بروید. بگذارید آن لحظه‌ای که به خانه وارد می‌شود، یک لحظه شاد و زیبا باشد. با صورت آرایش کرده در حالی که رایحه عطر از وجود شما به مشام می‌رسد، خرامان خرامان به طرف در بروید. به این ترتیب نه تنها می‌توانید به ابراز محبت او پاسخ بدهید بلکه خود شما هم نیاز به این ابراز محبت دارید. اگر او با حالتی عصبی و خسته و کوفته به خانه می‌آید، با دیدن قیافه مرتب و منظم شما خستگی از تنش بیرون می‌رود.

? لباس‌های خوب و زیبای شما مخصوص میهمانی نیست!
آیا در حالی که لباس جذاب و زیبایی بر تن دارید در جلو در به استقبال شوهرتان رفته‌اید؟ اکثر زنان سعی دارند که بهترین لباسشان را در مهمانی‌ها بپوشند و به رخ سایر خانم‌ها بکشند ولی هیچ‌وقت این کار را در مورد شوهرانشان نمی‌کنند. شوهرتان نیز نیاز دارد که شما رویاهایش را برای داشتن یک زن شیک برآورده سازید. هرگز اجازه ندهید که شوهرتان پی ببرد وقتی که به خانه برمی‌گردد همسرش با چه «لباس و آرایشی» منتظرش است، این عمل، باعث می‌شود او احساس خاصی نسبت به لحظه ورود به منزل پیدا کند. این، درست مانند همان احساسی است که انسان در موقع باز کردن بسته‌بندی یک هدیه دارد.
شما می‌توانید با پوشیدن لباس‌های گوناگون و جالب، نظر شوهرتان را نسبت به‌خود جلب کنید. اگر فرزند بزرگ سال دارید، طبیعتاً هنگامی که در خانه هستند از پوشیدن لباس‌های نامناسب در حضور آنها خودداری کنید. ولی بچه‌ها لباس‌های زیبای شما را دوست دارند، چون زندگیشان را از یک‌نواختی خارج و هیجان‌انگیزتر می‌کند.
شوهر شما دوست دارد که شما خوب لباس بپوشید، او شما را دوست خواهد داشت زمانی که احساس کند که می‌خواهید وی را خوشحال کنید. هنگامی که نیاز او به مشاهده یک زن جذاب و شاداب و طناز در خانه برآورده شد، به‌قدری سپاسگزار شما خواهد بود که احساس وظیفه برای برآوردن نیازهای شما را خواهد کرد، بدون اینکه شما از او چیزی خواسته باشید. همین امشب این موضوع را آزمایش کنید!


بارداری دختران مجرد!

به تازگی خبری در برخی از سایت ها منتشر شده است که به خوبی اوج ابتذال، انحطاط و بی بندو باری در کشورهای امریکایی و اروپایی را نشان می دهد. این خبر که در گذشته نیز نمونه های زیادی از آن را در سایت ها و خبرگزاری ها دیده بودیم مربوط به موضوع حمایت از بارداری دختران مجرد در غرب می شود که اوج انحطاط و بی بندی و باری غربیان را نشان می دهد.

بارداری

موضوع بارداری دختران مجرد که زمانی یک رسوایی تلقی می‌شد هم اکنون در کشورهای غربی به یک افتخار تبدیل شده است و بسیاری از سیاست مداران غربی نیز آن را تایید و به نوعی از آن حمایت نموده اند. در حالی که این موضوع سند محکمی است برای فروپاشی خانواده در این کشورها.هر چند خوشبختانه در کشور ما چنین شرایطی وجود ندارد اما با توجه به اینکه در همین کشورها در چند دهه ی گذشته چنین نبوده است ، خانواده ها باید مراقب انتقال ارزش ها و سبک زندگی به فرزندان شان باشند ، در غیر اینصورت ممکن است قبح برخی روابط در کشور ماهم شکسته شود که با توجه به اعتقادات دینی مردم ایران و همچنین فرهنگ بومی ما ، این موضوع حاد تر بوده و پذیرش آن غیر ممکن است. هرچند برخی مسائل با عبور از امواج ماهواره ای و یا در دنیای اینترنت در ذهن و روح کودکان و نوجوانان ما تاثیر می گذارد اما برای ایستادن مقابل این «قبح زدایی» ابتدا باید بدانیم که چه سیاست هایی در پشت برنامه ها ،فیلم ها و زندگی هایی است که در ذهن فرزندانمان رسوخ می کند و همچنین پادزهر مناسبی برای آن در دست داشته باشیم.

همانطور که گفتیم در چند دهه ی گذشته داشتن روابط جنسی آزاد حتی در کشورهای غربی نیز پذیرفته شده نبود اما عوامل مختلفی باعث شد تا این روزها برخی رسوایی ها تبدیل به عرف شود:

حمایت سیاستمداران و خوانندگان از این بی بندوباری

حمایت سارا پالین از بارداری "بریستول " دختر 17 ساله‌ اش در مبارزات انتخاباتی اش نمونه بارز سیاسی شدن این رسوایی است .

همچنین حمایت "بریتیی اسپیرز " خواننده آمریکایی از بارداری خواهر 17 ساله اش "جیمی لین مری اسپیرز " که در ژوئن گذشته بچه نامشروع خود را به دنیا آورد نمونه دیگری از این رسوایی اخلاقی آمریکایی هاست.

البته به نظر نمی رسد این روند جدید که زاییده سیاست‌های بوش در زمینه‌های اقتصاد و خانواده است محدود به کشور آمریکا باشد بلکه هم اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز رواج پیدا کرده است.

 

متاسفانه جوامع غربی در حالی از جنین های نامشروع دختران کمتر از 17 ساله و مجرد خود حمایت می کنند که این موضوع در واقع یک رسوایی بزرگ اخلاقی محسوب می شود و نشان دهنده اوج فساد در این کشورها ست.

 

سهم باربی در این فساد اخلاقی

مطابق با بررسی های انجام شده کشورهای غربی برای کاهش این موضوع به نوجوانان راه های پیشگیری از بارداری ناخواسته را آموزش داده اند! در حالی که بهتر بود قبل از آن از رواج عروسک های باربی باردار جلو گیری می کردند تا کودکانشان از همان ابتدا نخواهند مانند باربی شوند!
بلوغ دختران

سهم مجلات در این فروپاشی

عکس خواهر کوچکتر "بریتنی اسپیرز " روی جلد یک مجله معتبر آمریکایی در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته و جایزه اسکار سال 2008برای فیلم «جونو» که داستان دختری است که تصمیم می‌گیرد بارداری ناخواسته خود را ادامه داده و مادر شود، از دیگر نمونه های سیاستهای امریکا و اروپا است که باعث شده است هم اکنون در این کشورها بارداری دختران مجرد و نوجوان به یک عرف تبدیل شود.

 

سهم فیلم‌های ‌هالیوودی

در این بین سهم فیلم‌های‌ هالیوودی هم در این موضع کم نیست، وقتی در اغلب این فیلم ها شاهد حاملگی سوپراستارهای مؤنث، به دنیا آمدن فرزندانشان و به دنبال آن سرازیر شدن موجی از ثروت و ارتقای شغلی و ارثیه خانوادگی به سوی آنها هستیم. باید چنین وقایعی را در پی آن پیش بینی می کردند.

متاسفانه باید گفت هم اکنون در غرب بارداری دختران نوجوان به جای اینکه نشانه‌ای از فروپاشی خانواده باشد به عنوان یک استراتژی ترقی برای زنانی تبدیل شده است.

البته این درحالی است که به دلیل خود داری اکثر مدارس از پذیرش این دختران، محدودیت‌های مختلف در برابر سقط جنین و همچنین فقدان مسئولیت‌پذیری در میان پسران آمریکایی، اکثر این دختران باید به یک زندگی پرمشقت و سیاه تن دهند. پایانی که با فرجام فیلم‌های ‌هالیوودی، هیچ سنخیتی ندارد!

 

متاسفانه باید گفت هم اکنون در غرب بارداری دختران نوجوان به جای اینکه نشانه‌ای از فروپاشی خانواده باشد به عنوان یک استراتژی ترقی برای زنانی تبدیل شده است.

آمارها در امریکا و اروپا

با وجودیکه هر ساله در آمریکا 750 هزار دختر بین 17 تا 19 سال حامله می‌شوند اما در مناطق حومه‌ای و فقیر‌تر آمریکا بیشتر از سایر نقاط بوده و در سال 2000، میزان بچه‌دار شدن این دختران در می سی سی پی، تگزاس آریزونا، آرکانزاس و نیومکزیکو بیشتر از سایر ایالات بوده است.

همچنین در سالهای دهه 70 میلادی میزان بارداری در بریتانیا مشابه کشورهای دیگر اروپای غربی بوده اما در حالیکه این کشورها موفق به کاهش میزان حاملگی دختران نوجوان شده‌اند، بریتانیا هم اکنون بیشترین میزان بارداری نوجوانان در اروپای غربی را داراست.جوامع غربی در حالی از جنین های نامشروع دختران کمتر از 20 ساله و مجرد خود حمایت می کنند که این موضوع در واقع یک رسوایی بزرگ اخلاقی محسوب می شود و نشان دهنده اوج فساد در این کشورها ست.

 

 

جوامع انسانی با تفکیک «هنجار» از «ناهنجار» همواره تلاش کرده اند از بقاء خود صیانت کنند. قوانین کتبی و عرفی برای هزاران سال تجلی این تلاش بشر برای حفظ جامعه بوده است. مرزهای مشخص مذهبی، قومی، زبانی، ملی، جنسیتی و... با «غیریت سازی»، انسانها را از یکدیگر تفکیک و باز می شناخت و تا مدتها نهادهای نگهبان جامعه، کسانی را که از این خطوط قرمز عبور می کردند سخت کیفر می داد.

 

اکنون اما در جوامع «پساصنعتی» این مرزها رنگ می بازد و دیگر، قوانینی ورای اراده «انسان»، آزادی او را محدود نمی کند. نهادهایی چون «خانواده»، «دولت»، «کلیسا» و... اتوریته خود را به نفع آزادی بی قید انسان از دست می دهند. انسانها اکنون نه تنها از قوانین مکتوب، که از عرف جامعه نیز «غیریت زدایی» می کنند. اکنون بتدریج از مفاهیمی چون ، «دو جنسی ها» و... «غیریت زدایی» می شود.

از جمله مسائلی که مدتهاست در جوامع غربی و اخیراً در جوامع شرقی، در حال «غیریت زدایی» عرفی است، حاملگی دختران نوجوان پیش از ازدواج است که با توجه به حضور رسانه هایی مانندماهواره و اینترنت و تبلیغ زندگی غربی ، اگر فرهنگ سازی مناسبی نداشته باشیم ، این مشکل گریبان ما را هم خواهد گرفت .همانطور که گفته شد باید به فکر پادزهر مناسبی برای جلوگیری از ورود بدون انتخاب فرهنگ غرب به خانواده ها و جوانانمان باشیم:

تربیت بر مبنای اخلاق

مناسب ترین پادزهر می تواند در قدم اول زیر بنای صحیح تربیتی باشد .اگر فرزندان ما از ابتدا با اصول صحیح اخلاقی رو به رو شوند ؛و این اصول در وجود آن ها نهادینه شود ، به مراتب کمتر تحت تاثیر محیط قرار خواهند گرفت .

 

دوستی با فرزند

یکی دیگر از عواملی که می تواند به حفظ هنجارهای صحیح در نسل بعد کمک کند ، دوستی والدین و آگاهی آنان از دلمشغولی ها و دنیای فرزند شان است.اگر نوجوان بتواند با والدینش به راحتی صحبت کند و مسائلش را در میان بگذارد ،و علت بسیاری از باید و نباید های خانواده اش را درک کند ، به هنجارهای آن احترام می گذارد.

 

منبع : جهان - شیعه آنلاین


جالب : اولین سوال داماد از عروس چیست؟

 

 

 

 

 

 

 

جالب : اولین سوال داماد از عروس چیست؟

 

وبلاگ یک عاقد: اولین سوال هردامادی بعد از بله گفتن عروس چیست ؟! ممکن است شما بگویید " خوب می تواند هرچیزی باشد .
ممکن است بگوید کجا دوست داری مسافرت ببرمت؟ جشن عقدمون خوب بود ؟ چی می خوای برات بخرم؟ برای خوشبختیمون میشه باهم صادق باشیم؟ زیرلفظیت باکلاسه؟ اون خانمه عمه ته ؟ پشیمون نیستی ؟........" شما حق دارید .

ممکن است هرچیزی بپرسند اما من چیز دیگری می بینم. تقریبا ?? درصد ( البته برآورد احتمالیست) داماد ها سوال مشابهی می پرسند. چه سوالی ؟!
خیلی ساده است.
چون بعد از بله عروس ، از داماد می پرسم که آیا وکیلم تا دوشیزه خانم... را بر صداق... به عقدشما در آورم؟!
از آنجا که قبلا وکالت گرفتن از داماد به این شکل معمول نبوده و در فیلم ها هم فقط وکالت گرفتن از عروس را نشان می دهند ، بسیاری از داماد ها یواشکی از سر استیصال و کم آگاهی از عروس می پرسند که (( اول بار باید بله بگم ؟!.)) و یک بله ریز هم ، عروس می گوید تا خیال داماد راحت شود که بحث گل و گلاب آوردنی درکار نیست و بعد داماد با عزم راسخ و اول بار "بله" می گوید.

تجربه یک عاقد : بسیاری از دامادها ، قندساب ها ، تورگیرها و حضار نمی دانند که از داماد هم باید وکالت گرفته شود